سوزاندن کتاب‌ها به سوزاندن انسان‌ها خواهد انجامید

توسط | 14 خرداد 1389 | مقاله و تحلیل

نسل کشی‌ها، جنایات جنگی و خشونت‌های اجتماعی یک شبه پدید نمی‌آیند. وقایعی که تاریخ بشر را لکه‌دار کرده‌اند در یک بستر فرهنگی ـ اجتماعی شکل گرفته‌اند. در اغلب آنها عوامل متعددی آرام آرام زمینه‌ساز این فجایع بوده‌‌ و نقشی تاثیر گذار در حساسیت‌زدایی از وجدان اخلاقی اجتماع داشته‌اند. نگاهی گذرا  به برخی وقایع دوران معاصر، شاید بتواند از معمای آزار و جفا بر اقلیت‌های دینی و مذهبی در سال‌های اخیر ابهام‌زدایی کند.

انجیل سوزی

به عنوان اولین نمونه به خبری از روزنامه وطن امروز، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اشاره می‌کنم. این روزنامه در شماره روز ۱۰ خرداد ۱۳۸۹، گزارشی از کشف و سوزاندن صدها جلد انجیل و تورات توسط یكی از ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران منتشر كرد.[۱]

این گزارش با استناد به سخنان یکی از«مسئولان امنیتی کشور»، از کشف صدها جلد انجیل و تورات خبر داده که به صورت قاچاق از مناطق غربی وارد کشور شده‌اند.

مسئول امنیتی یاد شده و نیز روزنامه منتشر کننده خبر، توضیحی در این مورد نداده‌اند که چرا باید در کشوری که قانون اساسی آن مسیحیت را به رسمیت شناخته است، انجیل به صورت قاچاق وارد شده و در اختیار هموطنان مسیحی قرار گیرد. به علاوه اشاره‌ای نیز به ممنوعیت انتشار ادبیات مسیحی به زبان فارسی و بسته شدن انجمن کتب مقدسه ایران توسط مقامات حکومتی از سال ۱۳۶۸ نشده است.

هر چند آن مسئول امنیتی خواستار «آگاه سازی مردم»‌ شده است، اما گزارش سوزاندن انجیل و تورات در حاشیه‌ای اخبار ماند و جز در چند سایت وابسته به سپاه پاسدارن، بازتاب چندانی نیافت.

گمان می‌رفت رهبران دینی و سیاسی ایران این اقدام را دست کم تقبیح کرده و از آن برائت جویند تا به این ترتیب اعتبار نظام در عرصه گفتگوی بین‌ ادیان آسیب بیشتری نبیند. بی شک سوزاندن کتاب‌هایی که برای میلیاردها مسیحی در سراسر جهان محترم به شمار می‌روند،‌ با ادعاهای مسئولین نظام مبنی بر احترام و جایگاه والای اقلیت‌های دینی در ایران تناقضی آشکار دارد.[۲]

Vatan-Enjilsoozi1عدم واکنش مسئولین نظام به خبر انجیل سوزی را شاید بتوان در خوشبینانه‌ترین حالت نشانی از عدم حساسیت آنها، و در بدبینانه‌ترین شکل علامتی از رضایت آنها از این اقدام و حتی تایید آن دانست. به هر تقدیر، کسی کفن‌پوش نشد و تظاهراتی ساز نکرد، و هیچ مرجعی بیانیه‌ای صادر نکرد، و هیچ مسئول قوه قضاییه‌ای نیز وعدۀ «برخورد جدی و به موقع با عاملان این اهانت» را نداد.

چنین رویکردی بسیار نگران‌کننده  است و نمی‌توان به سادگی از آن گذشت. توهین به مسیحیان، با سوزاندن کتب مقدسه آنان توسط مسئولان و نهادهای رسمی، آنهم در یک نظام دینی و نه سکولار، ثمره یک سیاست مسیحیت‌ستیزانه‌ است که در چند سال اخیر به صورت آشکار و نهان شدت بیشتری گرفته است. این دست اقدامات توهین‌‌آمیز یکباره صورت نمی‌گیرد و نیازمند تئوری پردازی‌هایی است که به آن مشروعیت ببخشد. به کار بردن لحنی خصمانه و نفرت‌پراکنی در توصیف مسیحیان فارسی زبان ایرانی که در رسانه‌های داخلی بازتاب دا‍‍‍شته، یکی از عوامل زمینه ساز برای چنین اقداماتی است.

وقتی غیرپاسخگوترین مقامات حکومتی پیروان ادیان و عقاید دیگر را به پیروی از «عرفان‌هایی کاذب و جنس بدلی عرفان حقیقی» متهم کند؛ و یا بدون نیاز به سند و مدرک، کلیساهای خانگی را «توطئه دشمن» بخواند بستر لازم برای اقامات خشونت‌آمیز بعدی فراهم می‌آید. در گام بعدی دستگاه‌های امنیتی چراغ سبز لازم را دریافت کرده و با دستی باز به اقدامات خلاف قانون و خلاف اخلاق دست خواهند زد.

در خبر مربوط به انجیل سوزی نیز آن مسئول امنیتی، لفظ «تحریف شده» را برای اناجیل و تورات‌های سوزانده شده به کار می‌گیرد تا اقدام خود را موجه و مشروع نشان می‌دهد.

قرآن سوزی

چند ماه پس از واقعه انجیل سوزی، در اسفند ماه ۱۳۸۹، طرح قرآن سوزی توسط رهبر یک كلیسای کوچک آمریکایی بحث روز رسانه‌ها شد. پرس تی وی، رسانۀ وابسته به جمهوری اسلامی، به تفصیل بسیار آنرا پوشش خبری دارد و بر سر زبان‌ها انداخت.

واکنش‌ها به این خبر قابل مقایسه با انجیل سوزی نبود.[۳] مسئولین حکومتی در شهرهای مختلف تدارک راهپیمایی دیدند، یکی پس از دیگری بیانیه صادر کردند و قرآن سوزی را محکوم کردند.

تصمیم تأسف‌برانگیز آن کشیش اهل فلوریدا توسط بخش اعظم مسیحیان البته تقبیح شد و اولین معترضان به او از میان خود مسیحیان بودند.[۴] حتی نمایندگان اقلیت‌های دینی در مجلس شورای اسلامی، که به دلایل نامعلوم درباره واقعه انجیل‌سوزی سکوت کرده بودند،‌ اینبار به صریح‌ترین شکل ممکن قرآن سوزی را محکوم کرده و از آن برائت جستند.[۵]

رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به تصمیم کشیش فلوریدایی برای قرآن سوزی گفته بود:

“ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته‌ دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه‌وار است و درس قرآن به ما، در نقطه‌ مقابل آن قرار دارد”.[۶]

بدیهی است که صدق این مدعا و تعهد کارگزاران حکومتی وی به چنین باوری را باید در گذر زمان سنجید. کما اینکه یک سال بعد، همان روزنامه وطن امروز در شماره ۴ مرداد ۱۳۹۰، به نقل از مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس،  از سوزاندن ۶ هزار و ۵۰۰ «انجیل و تورات (کتاب‌مقدس مسیحیان و یهودیان)» خبر داد.

آیت‌الله خامنه‌ای اقدام تری جونز را، “نه آغاز یك جریان، بلكه یك مرحله از روند طولانی مدت اسلام‌ستیزی” ارزیابی کرد و هدف از آن را کشانیدن مقابله با اسلام در جامعه مسیحی به سطوح همگانی و رنگ و پشتوانه مذهبی گرفتن تعصبات دینی تعریف کرده بود.[۷]

اما آیا چنین تحلیلی را می‌توان تنها یک سویه دید؟ آیا نمی‌توان سلب آزادی مسیحیان را برای برگزاری مراسم دینی، تبلیغ، انتشار ادبیات مسیحی، آموزش مسیحی، برخورداری از حقوق برابر شهروندی، ارتباط با دیگر همکیشان مسیحی در سراسر دنیا را نیز روند طولانی مدت مسیحیت هراسی یا حتی مسیحیت ستیزی تلقی کرد؟

آیا طبیعی نیست که جامعه مسیحی نیز دولت و حکومت ایران را طرف مطالبه قرار داده و از آنها بخواهند «اگر عوامل اصلی انجیلی سوزی و بازیگران میدانی آن را به گونه‌ئی شایسته مجازات نمی‌کنند»، لااقل بیانه‌ای در حد و قواره نمایندگان آشوری و ارمنی مجلس صادر کرده و از انجیل سوزی برائت جویند؟

به اعتقاد صاحب این قلم، هر دو اقدام قرآن سوزی و انجیل سوزی،  مذموم و به یک اندازه سزاوار سرزنش‌ است. ضروری است که مسیحیان نسبت به هر تلاشی که توجیه کننده نفرت و خشونت است هشیار بوده و واکنشی در خور یک مسیحی از خود نشان دهند؛‌ چه این تلاش رنگ اسلامی داشته باشد، و چه مسیحی. زیرا این گفته هنریش هاین، شاعر آلمانی قرن نوزدهم، چندان دور از واقعیت نیست که “سوزاندن کتاب‌ها به سوزاندن انسان‌ها خواهد انجامید”.


[۱] روزنامه وطن امروز، شماره ۴۳۴ (۱۰ خرداد ۱۳۸۹)، ص ۳.
تکرار این واقعه با سوزاندن ۶ هزار و ۵۰۰ نسخه تورات و انجیل (شماره ۷۰۵ (۴ مرداد ۱۳۹۰)، ص ۴.

[۲] ستاد حقوق بشر قوه قضاییه که سرپرستی آن را جواد لاریجانی، برادر رییس قوه قضاییه بر عهده دارد، حقوق مسیحیان را نه در چهارچوب قوانین مدنی بلکه بر تعاریف سنتی از «اهل  ذمه» می‌بینند. غالبا برداشت حکومت ایران و مسئولین قضایی از چنین پیمانی، مبنای برخوردهای اجتماعی و قضایی با اقلیت‌هاست. تعریف خلاصه‌ای از «حقوق اهل ذمه» در پایگاه اینترنتی این ستاد منتشر شده است. البته این مقاله به «تکالیف اهل ذمه» یا انتظاراتی که حکومت اسلامی از اهل ذمه دارد اشاره چندانی نمی‌کند. بر اساس درک سنتی از همین پیمان است که مسیحیان اجازه تبلیغ دین خود را ندارند، نمی‌توانند دست به ساختن کلیساهای جدید بزنند،‌ آیین‌های خود را آزادانه و آشکارا اجرا کنند به گونه‌ای که اظهار عمومی داشته باشد. به علاوه اقلیت‌ها از رسیدن به منسب‌های بالای اجتماعی، همچون حق انتخاب به ریاست جمهوری محرومند. منابعی که از ناصر مکارم شیرازی و عباسعلی عمید زنجانی در همین متن معرفی شده‌اند، در این زمینه تا حدودی روشنگر هستند.

[۳] واکنش‌ها به خبر قرآن سوزی

[۴] The Gospel of Jesus Christ is Good News; Burning the Qu’ran is Bad News

[۵] بیانیه «نمایندگان اقلیت‌های دینی»– متن کامل بیانیه‌ها به طور جداگانه توسط خبرگزاری فارس انتشار یافت

[۶] پیام آیت‌الله خامنه‌ای در واکنش به قرآن سوزی که آن را «اهانت جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز و مُشمئزكننده» و اقدامی محاسبه‌شده از سوی مراكزی دانست كه از سال‌ها پیش به این طرف، سیاست اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور كار خود قرار داده‌‌اند.

[۷] پیام آیت‌الله خامنه‌ای در واکنش به قرآن سوزی.

منصور برجی

دربارهٔ منصور برجی

منصور برجی بنیان‌گذار و مدیر سازمان ماده ۱۸ است که در زمینه دفاع از حقوق مسیحیان تحت آزار فعالیت می‌کند. وی سالها از مدرسین دانشکده الهیات مسیحی پارس بوده و در سازمان‌های مختلف بین‌المللی نیز مسؤلیتهای مدیریتی داشته است.

0 Comments

‫ارسال نظر و دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *