این متون، روایت تجربیات و چالشهای پناهندگانی که سالها در ترکیه سپری کردهاند و پس از مواجهه با مسائل مختلف، از جمله مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سرانجام موفق به دریافت اسکان در کشورهای غربی شدهاند و حالا در آنجا زندگی جدیدی را آغاز کردهاند.
فریبا ناظمیانپور
من با یکی از برادران مسیحی در مورد شرایط پناهندگی خود و خانوادهام صحبت کردم. او به من اطلاعاتی در مورد مهاجرت به کانادا از طریق اسپانسری داد. من تا به آن روز، هیچ اطلاعی از این راه نداشتم. از طریق این برادر با برادر مسیحی دیگری در کانادا آشنا شدم که توانست با تلاشهای بسیار، برای من و خانوادهام اسپانسر پیدا کند. برای ارتباط با اسپانسر و پر کردن فرمهای مشخصات، لازم است خودمان یا یکی از نزدیکانمان مسلط به زبان انگلیسی باشد.
از آغاز پرکردن فرمها تا پرواز به سمت کانادا حدود دو سال طول کشید. یکی از چالشهایمان، همزمان شدن تاریخ پروازمان با دوران کرونا بود. هشت ماه پرواز ما به تاخیر افتاد. ما همهی وسایلهایمان را فروخته بودیم و دوران سختی را در آن هشت ماه سپری کردیم.
من به پناهندگان توصیه میکنم پیش از ورود به کشور مقصد، ساعاتی در شبانه روز را به یادگیری زبان انگلیسی اختصاص دهند. این یادگیری، قبل و و بعد از رفتن به کشور سوم بسیار مهم و کاربردی است. خبر خوش این است که در کشور کانادا، کلاس زبان برای تمامی مقاطع، به صورت حضوری و آنلاین رایگان میباشد.
توصیه دوم من داشتن گواهینامه راهنمایی رانندگی است. کسانی که گواهینامه دارند سه ماه بعد از ورود به کانادا میتوانند از آن استفاده کنند اما بعد از آن باید مجدداً امتحان دهند و گواهینامه کانادایی دریافت کنند.
ما در کنار دعا، سعی کردیم به شکلهای مختلف به پناهندگان ترکیه کمک کنیم. پسرم نیما از همان ابتدای ورودمان به کانادا، در مورد مراحل اسپانسری کانادا، فایل صوتی با صدای خود ضبط کرد و برای تمامی کسانی که میدانست در مورد این راه، آگاهی ندارند ارسال کرد.
همایون (اسماعیل) شکوهی غلامزاده
ما فقط برای پناهندگان دعا نمیکنیم بلکه در حد توانمان قدمهای عملی برمیداریم. به طور نمونه با هیئت رهبری کلیسایی که اطلاعی از راه اسپانسری نداشت در مورد این راه و شرایط پناهندگان ترکیه صحبت کردیم. آنها نیز راغب به کسب آگاهی در این زمینه و حمایت از پناهندگان ترکیه شدند.
وضعیت پناهندگان ترکیه برای ما بسیار حائز اهمیت است. من و خانوادهام تلاش کردیم که طبق دعوتی که مسیح از ما کرده، مسیحوارانه زندگی و کار کنیم. رفتار و عملکردهای ما باعث شد اسپانسرمان که تا به حال مسیحی ایرانی ندیده بود راغب و تشویق شود تا اسپانسرِ دو خانوادهی پناهندهی مسیحی ایرانی دیگر شود.
ایمان غزنویان
از آغاز پرکردن فرمهای اسپانسری کانادا تا روز پروازم حدود ۴ سال طول کشید. زیرا در دوران همهگیری ویروس کرونا و پس از آن، پناهندگان اوکراینی و افغانستانی در اولویت قرار گرفتند. یکی از چالشهای من، پروسهی چهار ساله پروندهام بود و نیاز به صبوری داشت.
به پناهندگان عزیز توصیه میکنم که تنها بر روی پروسه رفتن به کشور سوم متمرکز نباشند. تلاش کنند ساعاتی در شبانه روز را به یادگیری زبان انگلیسی و یک یا چند مهارت اختصاص دهند چون در کشور سوم برای آنها بسیار مفید و ضروری است.
یادگیری زبان انگلیسی، همچنین یک یا چند مهارت کمک میکند بتوانید در کشور سوم راحتتر کار پیدا کنید.
بسیاری از کلیساها و اسپانسرها نمیتوانند به راحتی اعتماد کنند. زیرا تجربیات تلخی از برخی مسیحیان ایرانی داشتهاند؛ مسیحیانی که اخلاقیات و رفتار ناسالمی داشتند و یا حتی بعد از ورود به کشور سوم به کلیسا نرفتهاند.
من همیشه تلاش کردم که زندگی سالم مسیحی را در پیش بگیرم تا علاوه بر پاسخگوییام به عیسی مسیح، مراقب باشم تا مبادا با رفتارم، باعث محروم شدن دیگر پناهندگان از حمایت اسپانسرها شوم.
حکمت سلیمیسعدی
در ایران به دلیل مسیحیت و فعالیتهای کلیسایی، تجربهی چهار بار زندان و جفا از سوی حکومت را داشتم، با اینوجود پلیس ترکیه پرونده ما را رد کرد و حکم دیپورتی برای من و خانوادهام صادر کرد. ما مجبور شدیم شبانه و مخفیانه از شهر زونگولداک به شهر استانبول فرار کنیم.
ما در حالت آوارگی به سر میبردیم و در کلیسای کاتولیک پناه گرفتیم. از لحاظ مالی در مضیقه و سختی بودیم. کیملیک ما (کارت شناسایی پناهندگان در ترکیه) دیگر اعتبار نداشت. از بیم اینکه پلیس ما را دستگیر کند به ندرت از منزل بیرون میآمدیم. در آن شرایط سخت و دردناک، خدا به ما پیغام داد که شما تنها نیستید و تحت حفاظت من هستید.
با پیشنهاد و رهنمودهای کشیش منصور برجی، موضوع ناعادلانهی دیپورتیمان از طرف پلیس مهاجرت ترکیه را رسانهای کردیم. رهبران یکی از کلیساهای اسقفی در آمریکا از داستان ما مطلع شدند و با سفارت آمریکا در ترکیه در مورد شرایط ما صحبت کردند. در نتیجهی این حمایت و همکاری، برای ما ویزای بشردوستانه صادر شد و ما توانستیم به کشور آمریکا مهاجرت کنیم.