ده ساعت روزانه مورد بازجویی قرار میگیرد، در سلول سه متر مربعی حبس میشود، مورد تفتیش عقاید قرار میگیرد و از امکانات پزشکی محروم میشود. میگویند نجس هست و مجبور به اعتراف ویدیویی میشود. ۲۶ روز این وضعیت جهنمی ادامه پیدا میکند تا باقید وثیقه آزاد شود، در آزادی با محرومیت کار و تحصیل روبرو میشود. داداگاه وی را محکوم به پنج سال زندان تعلیقی به دلیل ایمان مسیحی و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» می کند.
این بخشی از رنج و درد ایمان غزنویان حقیقی، نوکیش مسیحی است که به دلیل ایمان و فعالیت مسالمت آمیز عقیدتی در ۲۸ شهریورماه ۹۱ در طی یورش اطلاعات سپاه به منزلش بازداشت شد.
آقای غزنویان حقیقی، متولد ۱۳۶۵، در جلسات کلیسای خانگی شرکت میکرد و میگوید «از اعضای فعال گروه جوانان مسیحی در شیراز بود و در شهرهای دیگر نیز خدمت میکرد.»
این نوکیش مسیحی که در سال ۸۸ در خارج از ایران تعمید گرفت، میافزاید «چند ماه پس از بازگشت من در۱ و ۲۰ تیرماه ۱۳۸۸، همهی رهبران کلیسای خانگی ما توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شدند. سایر رهبران کلیسای خانگی ما از ایران خارج شدند، بنابراین من در شیراز تنها بودم و بعد از مدتی به فعالیتهای مسیحی خود ادامه دادم.»
حکومت ایران کلیساهای فارسیزبان را تعطیل کرده و مأموران امنیتی به کلیساهای خانگی و منازل مسیحیان هجوم برده، آنها را مورد اذیت و آزار قرار میدهند.
فعالیت این نوکیش مسیحی ادامه پیدا میکند تا اینکه با یورش مأموران امینتی، در روز ۲۸ شهریورماه ۹۱ به منزلش بازداشت میشود.
این شهروند مسیحی در مورد آن روز میگوید «مادر و خواهرم هر دو شوکه شده و بسیار ترسیده بودند، اما من در کنار کمی ترس، آرامش عجیبی در خود احساس میکردم. اموال وی از جمله کتابها، موبایل و لپ تاپش توقیف میشود و وی را به زندا ن میبرند.»
آقای غزنویان حقیقی روز در بازداشت به سر میبرد و از روز نخست قربانی بدرفتاری و «شکنجه سفید» میشود.
در سالهای گذشته، شمار زیادی از مسیحیان یه ویژه نوکیشان مسیحی به دلیل باور و فعالیت مسالمت آمیز عقیدتی در زندانهای کشور از جمله اوین حبس شدهاند. سازمان «ماده ۱۸» بارها گزارشهایی در مورد وضعیت وخیم این زندان و بدرفتاری با مسیحیان زندانی منتشر کردهاست. اخیراً فیلمهای هک شده دوربین مدار بسته اوین، تصویرهایی از ضرب و شتم زندانیان را برملا کرد.
از سلول سه متری تا بازجوییهای ۱۰ ساعته
این شهروند مسیحی را در سلول بسیار کوچک حدود سه متر مربع، حبس میکنند.
به گفته این زندانی سابق عقیدتی، «وقتی دو یا سه نفر در آن سلول بودیم به سختی میتوانستیم بخوابیم. سلول بوی بد و نامطبوعی داشت… از آنجایی که در تابستان بازداشت شدم، هوا بسیار گرم بود، به همین دلیل بدنم بر اثر گرما زخم شده بود. من نه روز در سلول تنها بودم، اما بعد از آن من را با دو نفر دیگر در سلول قرار دادند، البته مرتب همسلولیهای من را تغییر میدادند. این برای من یک شکنجهی روحی بود، زیرا به محض اینکه با هم دوست میشدیم و به آنها عادت میکردم، آنها را از من جدا میکردند.
این ایماندار مسیحی میگوید که در بازجوییها به وی توهین کردند و گفتند: «تو نجس هستی! چرا دینت را عوض کردی؟ مرا به سمت راست و چپ هل میدادند و سعی داشتند مرا تحقیر کنند… در زندان به خاطر فشارهای روحی و استرس شدید، فشار خونم بسیار بالاتر رفته بود و از بینیام خون میآمد و بسیار رنج میکشیدم، اما طی بازداشت هیچ پزشکی مرا معاینه نکرد.»
وی مانند بسیاری دیگر از نوکیشان مسیحی مورد تفتیش عقیده قرار میگیرد و از وی میخواهند به پرسشهایی مانند «چطور و چگونه به مسیح ایمان آورده» ،پاسخ دهد.
تفتیش عقاید در قانون اساسی ایران ممنوع است و مقامات حکومت بارها مدعی شدهاند که کسی به دلیل عقیده و دینش در ایران بازداشت نمیشود.
بازجویان تلاش میکنند وی را مبدل به همدست کنند و از وی اطلاعاتی در مورد دیگر اعضای کلیساهای خانگی میخواهند.
در پایان، این شهروند مسیحی را مجبور به اعتراف جلوی دوربین میکنند.
سازمانهای حقوق بشری از جمله عفو بینالملل، ایران را بارها برای گرفتن اعتراف اجباری زیر شکنجه از متهمان محکوم کردهاست.
از اعتراف اجباری تا پرداخت هزینه غذای حبس
آقای غزنویان حقیقی میگوید «آنها از من خواستند که علیه مسیحیت و مسیحیان دیگر شهادت دهم و مرا با این جملات تحریک میکردند که دوستانت به تو خیانت کردند و اسم تو را لو دادند. اما من به ایمان خودم به عیسی مسیح شهادت دادم و گفتم که دوستانم هیچگاه بدی در حق من نکردهاند. حتی اگر نام من را به شما گفته باشند، حتماً تحت فشار بودند و من نیز آنها را میبخشم.» هدف آنها تفرقه انداختن بین ما بود تا بعد از آزادی با هم در ارتباط نباشیم.»
وی از زندان با وثیقه ۱۵۰ میلیونی آزاد میشود ولی حکومت ایران حتی حاضر به تقبل هزینه غذای برخی از زندانیان نبوده و به خانواده آقای غزنویان حقیقی دستور میدهد که «هزینهی غذاهایی را که در این ۲۶ روز به پسرتان دادیم را پرداخت کنید. وی میگوید مجبور بودم «پیش آخوندی به نام آقای مؤمنی بروم و او در مورد اسلام، قرآن و… با من صحبت میکرد.»
ده ماه پس از آزادی در دادگاه با اتهام «تبلیغ علیه نظام» برایش حکم صادر شد، دادگاه وی را به پنج سال زندان تعلیقی محکوم کرد.
این نوکیش مسیحی که با محرومیت از کار و تحصیل نیز روبرو شده بود، مدت کوتاهی پس از صدور این حکم، از ایران فرار میکند.