محسن امیراصلانی به اتهام تفسیر متفاوت از قرآن اعدام شد

by | 2 مهر 1393 | خبر

محسن امیراصلانی زنجانی، زندانی عقیدتی که از سال ۱۳۸۵ در زندان بود، سحرگاه دوم مهرماه در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. این حکم که دو بار لغو شده بود سرانجام با تایید رئیس قوه قضائیه اجرا شد.

محسن امیراصلانی، زندانی عقیدتی که تا ۲۴ ساعت پیش از اعدامش، هیچ یک از رسانه‌ها خبری از او منتشر نکرده بودند، سحرگاه روز چهارشنبه‌، دوم مهر (۲۴ سپتامبر) در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. پیکر او در آرامگاه “بهشت سکینه” کرج به خانواده‌اش تحویل داده شد. پیکر او پس از تحویل در “بهشت سکینه” به خواست خانواده وی، به “بهشت زهرا”ی تهران منتقل شده تا در آنجا دفن شود.

محسن امیراصلانی زنجانی (متاهل و ۳۷ ساله) در سال ۱۳۸۵ به اتهام “بدعت در دین” دستگیر شد. برخی از نزدیکان او در گفتگو با رسانه‌ها اظهار داشتند که وی روانشناس بوده و ضمن مشاوره به مراجعانش از تفاسیر قرآن و احکام دینی استفاده می‌کرده است. او به همین دلیل در میان مراجعه‌کنندگانش محبوبیت داشته است.

به عنوان مثال وی در تفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس پیامبر از دل نهنگ بیرون نیامده و همین امر باعث شد تا به او اتهام “توهین به حضرت یونس” را نیز وارد کنند.

“ارتباط با امام زمان”

ادعای “ارتباط با امام زمان” اتهام دیگری بود که به امیراصلانی وارد شده بود.

به گفته یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی، در ابتدای دستگیری، اولین قاضی پرونده برای او قرار منع تعقیب صادر می‌کند ولی به اصرار دادستان وقت این قرار به دستگیری تغییر می‌کند.

در دادگاه اولیه وی به اتهام بدعت در دین به چهار سال حبس محکوم می‌شود و این حکم در دادگاه تجدید نظر به دو سال و چهارماه کاهش پیدا می‌کند.

اما در طی مسیر دادرسی، اتهامات جدیدی مثل روابط نامشروع و جرایم دینی به او وارد می‌شود و پرونده به دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی معروف به قاضی صلواتی فرستاده می‌شود. قاضی صلواتی نیز برای او حکم اعدام صادر می‌کند.

با اعتراض وکلا، پرونده به دادگاه تجدید نظر می‌رود و دادگاه تجدید نظر صلاحیت دادگاه انقلاب برای رسیدگی به این پرونده را نقض و آن را به دادگاه کیفری استان تهران می‌فرستد. این دادگاه با حضور پنج قاضی برگزار می‌شود که دو تن از آنها حکم به بی‌گناهی متهم می‌دهند و سه تن برای او حکم اعدام صادر می‌کنند.

نقض حکم در دیوان عالی و اصرار قاضی بر اعدام

پرونده به دیوان عالی کشور می‌رود. دیوان حکم را نقض می‌کند. دوباره پرونده به دادگاه کیفری استان می‌رود و اعدام تایید می‌شود. بار دوم که پرونده به دیوان عالی برمی‌گردد، دیوان حکمی ۱۲صفحه‌ای می‌نویسد که به گفته یکی ازنزدیکان خانواده امیر‌اصلانی، “خواندن این حکم به طور کامل اجحاف در این پرونده را مشخص می‌کند.”

در بخشی از این حکم با وارد کردن ایراد به حکم دادگاه کیفری این پرسش مطرح شده که چطور دو اتهام با هم تلفیق شدند، در حالی که یکی از آنها امر مختومه است و مجازاتش را هم کشیده و دیگری هم هنوز اثبات نشده و هیچکدام ادله قانونی ندارد و “فاقد وجاهت قانونی می‌باشد”.

در این مرحله پرونده قاعدتا باید به هیأت عمومی دیوان عالی کشور می‌رفت اما رئیس دادگاه کیفری استان تهران خود تقاضای اعمال ماده ۱۸ کرده و پرونده را نزد رئیس قوه قضائیه می‌فرستد. رئیس قوه قضائیه هم با استناد به حکم چندین سال پیش آقای صلواتی، اعدام را تایید می‌کند.

اصرار قاضی صلواتی بر اعدام متهم

یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی می‌گوید: «قاضی صلواتی در حکمش در معرفی متهم نوشته: وی که دانشجوی انصرافی، سرباز فراری و فرزند ساواکی بوده. یعنی از ابتدا تصویرسازی از یک متهم کرده که هیچ‌کدام صحیح نیست. محسن دوسال سرباز نیروی دریایی جمهوری اسلامی بوده و پدرش هم الان از سازمان بازنشستگی کشوری حقوق می‌گیرد و دانشجوی انصرافی هم نیست».

خانواده امیراصلانی پس از تایید حکم به کمیسیون عفو و بخشودگی مراجعه کردند و در آنجا خواستار شدند که حکم دیوان عالی کشور که عالی‌ترین مرجع قضایی است مورد توجه قرار بگیرد اما متاسفانه این تقاضا پذیرفته نشد.

خانواده او می‌گوید، روز سه‌شنبه (اول مهرماه) از زندان با خانواده تماس گرفته شده و به آنها گفته می‌شود برای آخرین دیدار با محسن به رجایی‌شهر بروند. در این روز برای اولین بار خبر اعدام قریب‌الوقوع این زندانی عقیدتی در رسانه‌ها منتشر شد.

یکی از اعضای این خانواده که با دویچه‌وله گفت‌وگو کرده عنوان کرد، تمام تلاش خانواده بر این بوده که مسئله از مسیر حقوقی و قانونی حل شود ضمن اینکه مطمئن بوده‌اند که این زندانی اعدام نخواهد شد و پس از گذراندن حکمش آزاد خواهد شد و به همین دلیل تا کنون سکوت کرده بودند.

در نهایت سحرگاه روز چهارشنبه دوم مهر (۲۴ سپتامبر) محسن امیراصلانی زنجانی به اتهام “فساد فی الارض، بدعت در اصول و فروع دین اسلام و تفسیر جدید از قرآن” اعدام شد. وی یک فرزند دوساله دارد.

تا کنون هیچیک از رسانه‌های داخل ایران خبر اعدام این زندانی عقیدتی را منتشر نکرده‌اند.

تجاوز به عنف، اتهامی مسأله‌برانگیز

mohsen-amiraslanip-cvdهمسر امیراصلانی که ابتدا همراه همسرش بازداشت شده بود، همسرش را «روان‌شناس و رویاشناس و هیپنوتراپیست و روانکاو» معرفی کرده و درباره اتهام «تجاوز به عنف» می‌گوید: «این را گفتند، شاکیان هم آمده بودند ولی بعد از مدتی که دادگاه خواست که شاکیان حضور بیابند، نیامدند. هر چی هم گفته بودند دروغین بود و از آن اتهام تبرئه شدند ولی این اتهام هم در زیر مجموعه اتهاماتی بود که زده بودند و با این اتهام شروع کردند ذهن مردم و هر کسی که می‌پرسید را ببندند و هر روز اذیت کردند و ایشان را آخر سر به سمتش آنچه نباید اتفاق می‌افتاد فرستادند.»

او هرگونه اتهام اخلاقیِ همسرش را تکذیب می‌کند و تأکید می‌کند هنوز «عاشقانه» همسرش را دوست دارد. وی همسرش را «عشق همه روزگاران» خودش می‌داند و درباره اتهامات جنسی که به همسرش زده شده است می‌گوید: «اگر محسن خطاکار بود من هشت سال و نیم تمام که او در زندان بود، با همه دشواری‌ها و مصائب پای او نمی‌ایستادم. بزرگ‌ترین چیزی که در این ۹ سال به من آرامش می‌بخشید، ملاقات‌های کوتاه هفتگی با او بود که در سرما و گرما، برف و باران از آن نمی‌گذشتم. من در تمام این هشت سال و نیم، حتی یک‌بار ملاقات با همسرم را از دست ندادم. و به خاطر عشقی که به او داشتم و ایمانم به وفاداری‌اش، از او در یک ملاقات شرعی در زندان صاحب بچه شدم و امروز خوشحالم که یادگاری از او دارم… من از پسرمان «امیر طاها» محسن دیگری خواهم ساخت.»

همسر امیراصلانی ادعای «ارتباط با امام زمان» را نیز به طور کلی رد می‌کند و می‌گوید همسرش هیچ اقراری در این‌باره نداشته است. به گفته او آن‌ها این اتهام را زدند و حکمش را هم صادر کردند بدون اینکه خود امیراصلانی به این اتهام اعتراف کرده باشد. وی همه این این‌ها را یک «بازی» می‌داند.

پدر محسن امیراصلانی نیز از رای دیوان عالی کشور می‌گوید که در ۱۲ صفحه برائت محسن امیراصلانی از این اتهامات را صادر کرد. اما رییس قوه قضائیه این برائت را نپذیرفت و با اعتبار‌بخشی دوباره به رأی قاضی صلواتی ـ که حکم اعدام را صادر کرده بود – حکم به اجرای اعدام امیراصلانی داد. پدر امیراصلانی درباره عدم اطلاع رسانی‌شان در طول این همه سال زندانی‌ بودن فرزندشان و توجیه دستگاه قضایی درباره رد کردن رأی دیوان می‌گوید: «ما خیلی تلاش کردیم، ۹ سال تمام تلاش کردیم. رای دیوان عالی کل کشور را دور زدند…می‌گفتند آبروی قضاتی که این رای‌ها را داده‌اند می‌رود و نمی‌توانیم این رای دیوان را اجرا کنیم. گفتیم اینجا جوانی کشته می‌شود، گفتند این کار ما نیست ما نمی‌توانیم بگذاریم آبروی همکاران‌مان برود.»

واکنش فعالان و روشنفکران مذهبی

پس از اعدام پر سر و صدای محسن امیراصلانی در ابتدا این «مهرانگیز کار» -فعال حقوق زنان و وکیل سابق دادگستری- بود که از نواندیشان دینی خواست در برابر این اعدام عقیدتی واکنش نشان دهند. او جریان نواندیشی دینی را به این چالش فرا می‌خواند که جدای از دشمنی قاضی صلواتی و اصرار او بر اعدام امیراصلانی، تردید در قصه‌های قرآنی چه اندازه رواست. « جریان نواندیشی دینی و رهروان آن‌ها که ناگزیر کشور را ترک کرده‌اند، نمی‌توانند نسبت به اعدام‌هایی که زیر بنای عقیدتی دارد و به زنده ماندن حضرت یونس در دل نهنگ ربط پیدا می‌کند، لام تا کام سکوت کنند. اساسا صرفنظر از این که دلایل شخصی صلواتی برای دشمنی با این جوان چه بوده و چرا برای کشتن او سال‌ها تلاش کرده، موضوع از این حیث که اگر شهروندی صحت یک قصه قرآنی را مورد تردید قرار بدهد، چگونه باید با او برخورد کرد، مورد سوال است.»

«رضا علیجانی» فعال سیاسی و نواندیش مذهبی ساکن فرانسه درباره این پرونده، ضمن «مشمئزکننده» بودن اتهام تجاوز به عنف می‌گوید: «در این پرونده دم خروس آنجا بیرون می‌زند که حکم اولیه محسن امیراصلانی چهار سال بوده که در دادگاه تجدید نظر هم به دو سال و چهار ماه کاهش یافته است و این نمی‌تواند از پرونده‌ای که تجاوز به عنف در آن وجود دارد بیرون آمده باشد.» او این اعدام را یک «ترور عقیدتی رسمی» می‌داند و جمهوری‌اسلامی را نیز یکی از «بی‌اخلاق‌ترین» نظام‌ها توصیف می‌کند و می‌گوید: «تلقی حضرات از دینشان بسان یک گروه مافیایی است.»

«محسن کدیور» نیز ضمن یادآوری ارجحیت حکومت سکولار بر حکومت دینی، در این پرونده عامل اصلی اجرای اعدام امیراصلانی را شخص رییس قوه قضائیه می‌داند و درباره صادق لاریجانی می‌گوید: «صادق لاریجانی جوان‌ترین، کم‌تجربه‌ترین، جسورترین و گوش به‌فرمان‌ترین رؤسای قوه‌ قضائیه‌ از پایه ویران جمهوری اسلامی ایران است که در صدور حکم اعدام مخالفان عقیدتی بی‌پرواتر از بقیه عمل کرده و در میدان دادن به قاضی‌های کم‌سواد و سابقا بازجوی دادگاه‌های انقلاب ید طولایی دارد.» او درباره اتهامات جنسی که به امیراصلانی بسته شده است، دستگاه قضایی کشور را «دروغگو» می‌خواند و می‌گوید: « اما چگونه می‌توان اظهارات مقامات قضائی ایران که دروغ برای مصلحت نظام را عین حقیقت می‌دانند باور کرد؟ چگونه چنین مدارک جرمی دو مرتبه از چشم قضات دیوان عالی کشور مخفی مانده و تنها قاضی‌القضات به آن توجه کرده است؟»

«عبدالعلی بازرگان» و «سروش دباغ» نیز هر کدام در مقالاتی جداگانه به این اعدام اعتراض کردند. سروش دباغ خبر اعدام امیر اصلانی را «بسیار تکان‌دهنده و غم‌انگیز» دانست و ضمن تفکیک «خطای اخلاقی» از «خطای معرفتی»، اتهامات وارده به امیراصلانی را در نهایت خطاهایی معرفتی دانست که به هیچ وجه مشمول مجازات و تنبیه قرار نمی‌گیرند. بازرگان نیز که خود قرآن‌پژوه است، تتبعات قرآنی امیراصلانی را قابل توجه و او را در این زمینه یک «استعداد» می‌داند که کتاب‌های مختلفش در این زمینه شاهدی بر این امر است. وی حاکمان جمهوری اسلامی را «پاسداران جهل و جور جمود» خطاب کرده و می‌پرسد آ‌ن‌ها چگونه راضی شده‌اند که چنین استعدادی را اعدام کنند؟


منابع: دویچه وله، توانا، ایران وایر، رادیو فردا، راه سبز، ندای آزادی

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

[learndash_login]