هفت مدیر بهائی زندانی در ایران نامه ای به رئیس جمهور روحانی نوشته و دربارۀ «منشور حقوق شهروندی» پیشنهادی او نظر داده اند.
رئیس جمهور روحانی، در جريان مبارزات انتخاباتی خود در اوایل امسال، وعدۀ چنین منشوری را داد و گفت هدف منشور پایان دادن به تبعیض نژادی، جنسی و دینی خواهد بود.
یک نسخۀ پیش نویس از آن منشور در ٥ آذر ١٣٩٢ (٢٦ نوامبر ٢٠١٣) در یک وبگاه حکومتی به فارسی منتشر شد و به شهروندان ایرانی ٣٠ روز فرصت داده شد تا دربارۀ آن نظر دهند.
متن نامه که به امضای این هفت مدير به نام های بهروز توکلی، وحید تیزفهم، مهوش ثابت، جمال الدین خانجانی، سعید رضائی، فریبا کمال آبادی و عفیف نعیمی رسیده، به طور کامل در زیر آمده است.
این هفت نفر تاکنون بیش از پنج سال از احکام ٢٠ سالۀ زندان را که بر مبنای اتهامات بیاساس و صرفا به خاطرباورها و اعمال دینی آنها صادر شده گذرانده اند. این طولانی ترین حکمی است که برای زندانیان عقیدتی کنونی در ایران صادر شده است.
نامۀ اعضای پیشین یاران به رئیس جمهور ایران
جناب حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی
ریاست محترم جمهور
بدون شک در تاریخ هر کشوی لحظات بسیار مهمی پیش می آید که در آن اقداماتی به ظاهر ساده می تواند سیر زندگی ملت را تغییر دهد، سوء تفاهمات دیرینه را از میان بردارد و فصلی جدید در سرنوشت مردم آغاز نماید.
دعوت اخیر جنابعالی برای شرکت در گفتمانی همگانی دربارۀ حقوق و وظایف شهروندی، بارقۀ امیدی در قلوب روشن نموده که شاید چنین لحظه ای اکنون برای مردم شریف ایران و سرنوشت این سرزمین مقدس فرا رسیده است. ما نیز ضمن گرامی داشت این اقدام مبارک بر آن شدیم که در پاسخ به مسئولیت اخلاقی عمیق که نسبت به وطن خود علی الخصوص نسبت به جوانان این مرز و بوم احساس می کنیم منویات قلبی خود را بیان نموده در این گفتمان مهم شرکت کنیم.
ما این اقدام را از درون سلول زندان و علی رغم محدودیت های ناشی از آن و به عنوان جمعی از شهروندان قانون مند این مملکت انجام می دهیم، شهروندانی که بیش از ۵ سال پیش صرفا به دلیل خدمات خود جهت تمشیت امور داخلی جامعۀ بهائی ایران دستگیر و روانه زندان شدند. به علاوه از این رو در این ایام پر واقعه و خطیر به نوشتن این نامه پرداختیم تا مبادا تاریخ از ما به عنوان کسانی یاد کند که در انجام وظایف خود قصور نموده اند.
جناب روحانی!
اگرچه نفس ابراز تمایل به بررسی و رعایت حقوق حقّۀ شهروندی افراد ملت به خودی خود از اهمیت بسیاری برخوردار است اما در اینجا لازم می دانیم که با قاطعیت تمام بیان کنیم که در نظر ما یگانگی و برابری و آزادی تمام مردم صرفا ساختاری مدنی و قانونی محسوب نمی گردد بلکه اصلی ست روحانی که منبع و سرچشمه اش آفرینندۀ یکتایی است که تمامی نوع بشر را از تراب واحد خلق فرموده. مردم ایران به حق مایلند که زندگی فردی و جمعی شان مرفه و شکوفا باشد، آرزو دارند که فرزندان شان ترقی کنند، جوانان شان راه پیشرفت را بپیمایند و ملت شان از صلح و آرامش برخوردار باشد. اما بدیهی است که هیچ یک از این آرمان ها محقق نخواهد شد مگر آن که شرایط اجتماعی و قانونی این امکان را فراهم سازد که با تمامی اجزاء اجتماع صمیمانه و مشفقانه رفتار شود، افراد از حقوق بنیادین خود برخوردار باشند و هیچ کس به دلیل قومیت، جنسیت، عقاید دینی و با به هر دلیل دیگری مورد ظلم قرار نگیرد.
هرچند گفتمان جاری حقوق شهروندی پیرامون منشوری است که در دست نگارش است اما اینجانبان معتقدیم که فراتر از اظهارنظر دربارۀ مندرجات این منشور، این دعوت فرصت مغتنمی ست تا وضع و موقعیت ملت خود را مورد بررسی و بازنگری قرار دهیم و ببینیم که مایلیم در چگونه اجتماعی زندگی کنیم و مختصات جامعۀ مطلوب ما کدام است؟ برای این که چنین تفحصی از کارایی لازم برخوردار باشد لازم است ابتدا سوالات دقیقی در مورد وضع جامعه و محیطی که می خواهیم نسل آیندۀ ما در آن پرورش یابد مطرح سازیم و به قلب و روح خود مراجعه کنیم و از خود بپرسیم که با توجه به این که ایران عزیزمان در گذشته دچار انواع و اقسام تعصبات، تبعیض ها، خشونت ها و دیگر معضلات اجتماعی بوده به گونه ای که آثار نامطلوب آن را می توان در تمام عرصه های اجتماع ملاحظه نمود، حال با توجه به تجربیات گذشته واقعا مهم ترین و والاترین اصول و قواعدی را که برای وطن مان و شهروندانش آرزو می کنیم چیست؟ و از چه راهی می توان بدانها دست یافت؟ چگونه می خواهیم احترام و شرافت ذاتی هر فرد را حفظ نماییم؟ چگونه هر جزء از اجزای مختلف اجتماع از فضایی سازنده بهره مند خواهند شد؟ برای این که زنان بتوانند سهم کامل و مساوی خود را در پیشرفت اجتماعی کشور ادا نمایند چه شرایط و امکاناتی باید ایجاد شود؟ می خواهیم با کودکان چگونه رفتار شود؟ چگونه می توانیم اقلیت ها اعم از قومی و دینی و هر نوع اقلیت دیگر را قادر سازیم که با آزادی و دوش به دوش دیگران در به سازی اجتماع مشارکت کنند؟ چه باید کرد تا نظرها و عقاید مختلف مورد احترام قرار گیرند؟ چگونه خشونت را از اجتماع خود بزداییم؟ چگونه حق آموزش برای همگان را تضمین کنیم؟ این افکار از جمله موضوعاتی است که باید راهنمای ما در جستجوی اصول هدایت کنندۀ اجتماع و تدوین حقوق شهروندی باشد.
جناب رییس جمهور!
مشورت با عناصر مختلف اجتماع دربارۀ آیندۀ مملکت صرفا می تواند قدمی اولیه در راه بنیان چنین اجتماعی ترقی محسوب می گردد، اما آنچه اهمیت اساسی دارد این است که برنامه های آموزش و پرورش کشور بازبینی شوند تا اطمینان حاصل کنیم که زمینۀ اجتماعی لازم برای پرورش یک فرهنگ پیشرو فراهم می شود. فرهنگی که بر اساس اصولی بنیادین از قبیل شرافت و کرامت انسان و تساوی شهروندان در برابر قانون استوار است.
مسلما تهیه و تدوین سندی برای تعیین حقوق شهروندی مردم می تواند قدمی مهم در راه پیشرفت کشور باشد اما اگر این منشور به دقت تدوین نشود و یا بدتر از آن اگر عمدا برای ایجاد جدایی تنظیم شود می تواند به وسیله ای برای اعمال تبعیض و تداوم سرکوب تبدیل گردد. بنابراین علاوه بر بهره برداری از گفتمانی آزاد و ترویج برنامه های آموزشی صحیح، آنچه برای تضمین حقوق شهروندی ملت شریف ایران شدیدا مورد نیاز است، اولا وضع قوانینی ست که با صراحت کامل حافظ این حقوق باشد و ثانیا تاسیس ساختارهای لازم است که اجازه ندهد اجرای این قوانین موکول به تفسیرهای مستبدانه و دلخواهانه گردد. احکام صادره برای هزاران نفر از بهائیان در اخراج از مشاغل دولتی، اعدام بیش از ٢٠٠ نفر از بهائیان، اخراج هزاران نفر از جوانان دانشجو از دانشگاه ها در گذشته و همچنین احکام صادره در هشت سال اخیر برای صدها شهروند بهائی و وقایع وارده بر ما هفت نفر و روند قضایی که منجر به محکومیت هریک از ما به بیست سال زندان گردید، دلایلی گویا بر اهمیت این نکته است و ضرورت وجود ضمانت برای اجرای این قوانین را صد چندان مورد تاکید قرار می دهد. کما این که سالیان دراز ما با اطلاع کامل دوایر مختلف دولتی افتخار خدمت به جامعه بهائی ایران را داشتیم اما ناگهان یک روز به دنبال کج اندیشی و اعمال سلیقه های فردی برخی از مسئولین امور، چنین تصمیم گرفته شد که اقدامات و خدمات ما غیرقانونی شناخته شود و در نتیجه اکنون قریب به شش سال است که در زندان به سر می بریم.
جناب رییس جمهور!
به راستی اگر تدبیری چاره ساز اندیشیده نشود در شرایطی که حقوق افراد می تواند این چنین خودسرانه و دلخواهانه پایمال شود، چه کسی می تواند مطمئن باشد که همین اتفاق و همین سرنوشت که امروز ما گرفتار آن هستیم، فردا گریبان گیر او نخواهد شد؟
در پایان توفیق حضرتعالی در راه خدمت خالصانه به ملت بزرگ ایران برای تحقق عدالت، آزادی و برابری آرزومندیم.
با احترام
وحید تیزفهم، جمال الدین خانجانی، سعید رضایی، مهوش شهریاری، بهروز عزیزی توکلی، فریبا کمال آبادی، عفیف نعیمی
منبع: سرویس خبری جامعة بهایی
0 Comments