“این کنفرانس به من یک طراوت طولانی مدت داده است. من هنوز با برخی از کشیشانی که در این کنفرانس ملاقات کردم ، در تماس هستم. آنها به من کمک می کنند تا یادگیری خود را ادامه دهم. دوستانم می گویند من از زمان حضور در کنفرانس قوی تر شده ام. من سعی می کنم آنچه را که در این کنفرانس آموخته ام ، به کار بگیرم. هر روز چیز جدیدی می آموزم. “

وی ادامه داد: “من از دعوت به این همایش بسیار تشویق شدم و بسیار دلگرم می شوم که داستان من به اشتراک گذاشته می شود و مردم برای من دعا می کنند. شما نمی توانید تصور کنید که بدانید که من در این تنها نیستم ، برای من معنی دارد. “

وی اظهار داشت: “دیدن من به بخشی از کنفرانس برای من خوشحالم. من به عنوان یک زندانی سابق ، اغلب احساس تنهایی کردم و فکر می کردم هیچ کس به من اهمیتی نمی دهد. این همایش اشتباه کرد. در زندگی روزمره ، صحبت کردن در مورد زمان زندانی شدنم دشوار است. این یک داستان وحشتناک است و به عنوان یک رهبر ، این یک وسوسه بزرگ است که وانمود کند که شما از آنچه در واقع هستید قوی تر هستید. “

وی گفت: “در این کنفرانس با افرادی که همان تجربه من را تجربه کردند ملاقات کردم. ما همدیگر را درک کردیم. ما از یکدیگر آموختیم. من زیاد گریه کردم ، اما من هم خیلی راحت شدم. بهبودی از تجربه من یک روند دردناک است. برخی از زخم ها بهبود می یابند ، برخی دیگر هنوز نه. اما با تجربیات و آموزه های کنفرانس ، من به عنوان یک رهبر قوی تر شده ام. “

“این کنفرانس شروع خوبی برای روند بهبودی من بوده است. روز به روز زخمهایم بیشتر بهبود می یابد. استرس خاطرات پس از حبس من باعث سرگیجه می شود. بعد از مدتی این ناپدید شد ، اما هنگامی که من شروع به مشاوره برای همسران خود کردم ، برمی گردد ، کاری که احساسات زیادی را شامل می شد. “

وی گفت: “در این کنفرانس آموختم که چگونه یک فضای امن برای خودم ایجاد کنم. در حالی که من به مردم مشورت می کنم ، بعضی اوقات آنها همه مرا به سمت مشکلاتشان می کشند. اکنون یاد گرفته ام که فاصله خاصی را حفظ کنم. در دراز مدت این بدان معنی است که من می توانم کارهای بیشتری برای آنها انجام دهم. ایجاد این فضای امن به من کمک کرده است که در ماههای گذشته در حالی که به مشاوره خود ادامه می دهم سالم باشم و در کلیسا درگیری بود. با وجود احساسات زیاد ، من از نظر جسمی و روحی سالم ماندم. من دیگر سرگیجه نبودم. “

“به اشتراک گذاشتن در مورد زمان زندان من همچنین به من یاد داد درسی که خدا در آنجا فکر کرد:” ساکت باشید ، من نزدیک شما خواهم شد. ” من نمی خواهم فقط بخواهم صحبت کنم فقط برای اینکه از افراد دیگر تشخیص دهم. من نمی خواهم دیگران من را به عنوان یک شخص مهم ببینند زیرا من برای ایمان خود در زندان گذراندم. من چیزی بیش از هیچ مسیحی دیگری نیستم: من همانند همه ما به خدا احتیاج دارم. و من هم اکنون به او احتیاج دارم. بنابراین سعی می کنم اول روی او متمرکز شوم. “