منصور برجی –
آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی طی دیداری با نمایندگان اقلیتهای مذهبی در مجلس، تاکید کرد که بر اساس آموزههای اسلام باید “با پیروان ادیان دیگر با انصاف و عدالت” رفتار شود.
طی این سخنرانی که روز شنبه، ششم بهمن ۱۳۹۳ ایراد شد، آیتالله خامنهای به طور خاص از شهروندان ارامنی و آشوری یاد کرد و خدمت آنها به کشور را در دوران جنگ هشت ساله ستود.
وی به “نمایندگان اقلیتهای مذهبی” کشور در مجلس شورای اسلامی مأموریت داد تا رفتارهای جمهوری اسلامی را “در دنیا و دنیای مسیحیت” انعکاس دهند. این اشارات پیوند ویژهای بین ادعای “رواداری کشور اسلامی نسبت به غیر مسلمانها” و جامعه مسیحی ایران ایجاد میکند.
کدام دنیای مسیحیت بداند؟
پذیرش ادعای آیتالله خامنهای مستلزم انکار واقعیات تاریخی بسیار است. امروز ۲۹ بهمن (۱۸ فوریه) مصادف است با سی و ششمین سالگرد شهادت کشیش ارسطو سیاح. این کشیش مسیحی تنها یک هفته پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی و در شهر شیراز به طرز وحشیانهای توسط «افراد ناشناس» کشته شد. اعمال فشار، تهدید و آزار مسیحیان بعد از این تاریخ نیز ادامه یافت اما در سطوح شناخته شدهتر. در ماههای بعد از کشته شدن کشیش سیاح، بیمارستانها، مدارس و مراکز خیریه که توسط کلیسای اسقفی ایران تاسیس و اداره میشد، یکی پس از دیگری توسط کمیتههای انقلاب ضبط و مصادره شد.[۱]
این روند در سالهای استقرار جمهوری اسلامی نیز ادامه پیدا کرد، با این تفاوت که واقعگرایی حکومت، و حفظ مناسبات بینالمللی، تغییراتی در برخورد با مسیحیان به وجود آورد. خشونت و حذف آشکار توسط حکومت، جای خود را به سیاست حذف تدریجی یک بخش، و استفاده ابزاری از بخش دیگری مسیحیان و دیگر اقلیتها دینی داد.
به این ترتیب نظام حاکم تعریفی دوگانه از مسیحیان به دست داد که بر اساس آن یک گروه از مسیحیان و کلیساهای سنتی را مشروع و قانونی محسوب، و گروههای دیگر را فاسد، منحرف و حتی «آفت» قلمداد کرد. در این دسته بندی گروه اول مصداق مسیحیان به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی شناخته شده و منحصر به کلیساهای قومی چون کلیسای ارامنه گریگوری و یا آشوری کاتولیک و کلدانی شد. در این کلیساها مراسم عبادی به زبان غیر فارسی و برای غیرمسلمانان برگزار میشود. «مسلمانان در صورت درخواست و علاقه نیز نمیتوانند درس مسیحیت یاد بگیرند و به مسیحیت بپیوندند».[۲]
کلیساهایی دیگری که مراسم خود را به زبان فارسی برگزار میکردند و مسلمانان علاقمند را نیز در جمع خود پذیرفته و طی مراحلی آنها را به عنوان مسیحی نیز میپذیرفتند با سیاستهای گام به گام در سالیان اخیر سرکوب و بسته شدند. این کلیساها، که در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی از آنها به عنوان «تبشیری» یاد میشود، عمدتا کلیساهای پروتستانی مانند کلیساهای انجیلی و جماعت ربانی هستند که در سراسر جهان صدها میلیون عضو داشته و محدود به کشور و یا گروه خاصی نیستند.
در واقع آیتالله خامنهای انتظار دارد که پیام ”رواداری کشور اسلامی نسبت به غیر مسلمانها“ را آن دسته از نمایندگان مجلس به ”دنیا و دنیای مسیحیت“ انتقال دهند که سالهاست ضمن معرفی خود به عنوان نماینده همه مسیحیان ایرانی (گروه اول)، مشروعیتبخش نظام حاکم در محافل داخلی و خارجی بوده و بر رواداری آن با غیرمسلمانان اصرار ورزیدهاند.
اما چالش پیش رو برای نمایندگان آیتالله خامنهای این است که مخاطب آنها، یعنی ”دنیای مسیحیت“، از وضعیت کلیساهای غیرسنتی ایران (گروه دوم) بی خبر نیست. کلیسای مسیحی در سراسر جهان، با فشارها و آزارهایی که در سالیان گذشته بر بخشی از کلیسای مسیحی در ایران روا شده، آشنا هستند. دهها کلیسایی که بسته و مصادره شدند، کشیشانی که زندانی و یا حتی کشته شدند، ۸۹ مسیحی که تا زمان تنظیم این نوشتار به دلایل عقیدتی و با اتهامات سیاسی در زندانهای نظام اسلامی ایران محبوس هستند، همه پارهای از همان کلیسای مسیحی در سراسر جهان هستند. هر چند در رواداری اکثریت ”مردم“ ایران با پیروان سایر ادیان شکی نیست، اما در عملکرد ۳۶ ساله جمهوری اسلامی، آثار چشمگیری از رواداری این ”حکومت اسلامی“ نسبت به غیرمسلمانها نیست.
نقد فیلمی نادیده
در بخش دیگری از سخنان روز شنبه آیتالله خامنهای، فیلم «تکتیرانداز آمریکایی»، جدیترین ساخته کلینت ایستوود، مورد انتقاد قرار گرفته است. وی در این باره گفت:
«همین فیلم “تکتیرانداز” که حالا سروصدایش بلند شده و هالیوود آن را درست کرده، تشویق میکند یک جوانِ مثلاً فرض کنید مسیحی یا غیر مسلمان را که تا آنجایی که میتواند و از دستش برمیآید، مسلمان را اذیت بکند، اصلاً تشویق میکند این معنا را؛ آنطور که نقل کردند، ما که این فیلم را ندیدیم.
توجیه خشونت در این فیلم، بارها توسط ناظران فرهنگی و اجتماعی در همان ”دنیای مسیحیت“ مورد انتقاد قرار گرفته است. اما آنچه در اظهار نظر آیتالله خامنهای تأسف برانگیز به نظر میرسد، اعتراف اوست به این که فیلم مذکور را خود ندیده و نقد و تحلیل وی مبتنی بر شنیدههایش از دیگران است. یعنی تحلیل آقای خامنهای از تشویق «یک جوانِ مثلاً فرض کنید مسیحی …» به آزار مسلمانان، بر اساس شنیدههایش از دیگران استوار است.
این سخن میتواند زنگ خطر دیگری برای همه فعالان اجتماعی در ایران باشد. رأی و نظر کسی که تأثیرگذارترین فرد در تصمیمگیریهای کلان حکومتی، با سرنوشتسازین تبعات اجتماعی است، نه به تحقیق شخصی، بلکه متکی به گزارشاتی است که گروهی از اطرافیانش بنا به سلیقه و گزینش خود به وی منتقل میکنند.
اتکای آیتالله خامنهای به گزارشات اطرافیانش بی ارتباط با ارزیابی او از میزان “رواداری کشور اسلامی” با مسیحیان نیست. یوناتن بت کلیا، یکی از همین اطرافیان است که در مجلس سخنرانی آیتالله خامنهای نیز حضور داشت. بت کلیا در انتخابات مجلس نهم با ۲۵۲۱ رأی از مجموع ۴۲۵۹ رأی مأخوذه، برای چهارمین دوره متوالی به عنوان نماینده اقلیتهای آشوری، بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زد. وی در گفتگویی با “جوان”، گفته است:
“زندگی برای ما راحت و معمولی است. تمام آداب، رسوم و سنن خود را طبق رسوم و دينمان انجام مي دهيم… در بعضی شرايط ما شايد آزاديهای بيشتری نسبت به برادران و خواهران مسلمان خود داريم و اين واقعا مبالغه نيست. … طبيعتا وقتی من در اين آزادی زندگی می كنم، دوست ندارم برای من مشكل فرضی بسازند و ما را طعمه اهداف خود قرار دهند”
نقد نادیدهی آیتالله خامنهای از رواداری نظام اسلامی ایران نسبت به مسیحیان و دیگر غیرمسلمانان، اگر وابسته به نقل چنین اطرافیانی باشد، خطایی تاریخی خواهد بود. در این صورت دور از انتظار نخواهد بود اگر روزی ناچار شود تا خود از نزدیک، حتی اگر شده سوار بر هلیکوپتر، وضعیت واقعی جامعه مدنی کشور را ارزیابی کند. اما شاید آنگاه دیگر برای شنیدن صدای اعتراض مردم دیر شده باشد.
پی نوشت:
[۱] مارک بردلی، ایران و مسیحیت، نشر بلومزبری آکادمیک
[۲] فرد پطروسیان، از اولین خون تا اتهام فساد
مطالب مربوط:
روایت خامنهای از رواداری جمهوری اسلامی
خامنهای: میزان رواداری که در ایران هست در دنیای مسیحیت نیست
0 Comments