چارلز مالک،سیاستمدار لبنانی و فیلسوف مسیحی، از تاثیرگذارترین نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل بود. با تلاش نخستین سفیر لبنان در سازمان ملل، هم اصل کرامت انسانی و هم ماده ۱۸ که بر آزادی دین، وجدان و حق تغییر دین تأکید دارد در اعلامیه جهانی حقوق بشر که در دهم دسامبر سال ۱۹۴۸تصویب شد، جای گرفت. چارلز مالک سالها سفیر لبنان در سازمان ملل بود و مدتی نیز ریاست شورای امنیت و مجمع عمومی این نهاد را برعهده داشت. این اندیشمند مسیحی در دانشگاههای لبنان و غرب از جمله هاروارد تدریس کرد، در کشورش لبنان نیز به پست وزارت رسید، و برای نزدیکی مسیحیان جهان تلاش زیادی کرد.
نویسنده کتابهایی از جمله «مسیح و بحران» در کنار فعالیت آکادمیک و سیاسی، دفاع از حقوق مسیحیان را ادامه داد و مدتی معاونت در انجمنهای متحد کتابمقدس و ریاست شورای جهانی آموزش مسیحی را برعهده داشت. متفکران غربی در مورد اندیشه و سخنرانیهای این شخصیت مسیحی لبنانی کتاب و مقالههای متعدد نوشتهاند.
ریاضیدانی که فیلسوف شد
چارلز حبیب مالک در سال ۱۹۰۶ میلادی در دهکده «بتی رام» در لبنان کنونی که آن زمان بخشی از امپراطوری عثمانی بود در یک خانواده مسیحی ارتدکس یونانی به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و مادرش قاضی. دو برادر مالک کشیشان کاتولیک شدند و یکی از آنها تلاش زیادی برای نزدیکی یهودیان و مسیحیان انجام داد. مالک همچنین رابطه خویشاوندی با ادوارد سعید نظریهپرداز معروف ادبی داشت. چارلز، ریشههای باور مسیحی خود را از همان سالهای نخست و تحت تأثیر کشیش دهکده و مادر بزرگش دانسته است.
چارلز مالک پس از پایان تحصیلات خود در مدرسه ای که میسیونرهای آمریکایی پروتستان در قرن نوزدهم ساخته بودند، در دانشگاه آمریکایی بیروت در ریاضیات و فیزیک ادامه داد و درخشید. پس از پایان تحصیلاتش مدتی در همان دانشگاه مدرس ریاضیات و فیزیک شد.
نویسنده کتابهایی از جمله «مسیح و بحران» در کنار فعالیت آکادمیک و سیاسی، دفاع از حقوق مسیحیان را ادامه داد و مدتی معاونت در انجمنهای متحد کتابمقدس و ریاست شورای جهانی آموزش مسیحی را برعهده داشت.
وی علاقمند به ادامه تحصیل در فلسفه شد و حتی در این رابطه با ریاضیدانان و فیلسوفان معروفی مانند آلفرد نورث وایتهد مکاتبه کرد تا بالاخره در سال ۱۹۳۲ میلادی با بورس تحصیلی و پیشنهاد نورث وایتهد که با برتراند راسل نیز همکاری داشت به دانشگاه هاروارد راه یافت.
این ریاضیدان لبنانی جایزه دانشکده فلسفه در هاروارد را دریافت کرد و با بورس دیگری راهی آلمان شد تا در کلاس درس مارتین هایدگر حضور یابد. حکومت نازیها و فضای خفقان در آلمان موجب شد که چارلز مالک فقط ۱۴ ماه در المان بماند و سپس به آمریکا برگشت تا پایاننامه خود را در سال ۱۹۳۷ به پایان رساند.
این اندیشمند مسیحی از سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۵ در کشور لبنان و در دانشگاه نه تنها فعالیت آکادمیک داشت بلکه محافل و حلقههای متعدد روشنفکری و دانشجویی برای بحث و تبادل نظر برپا کرد و در میان لبنانیها که کشورشان در سال ۱۹۴۳ به استقلال رسید مشهور بود.
وی سال ۱۹۴۵ نماینده کشور تازه استقلال یافته لبنان در کنفرانس سانفراسیسکو برای بنیاد سازمان ملل بود و سپس سفیر کشورش در واشینگتن شد. این فیلسوف مسیحی با تشویق دوستانش از دنیای آکادمیک وارد صحنه جهانی سیاسی شد. چارلز مالک در همان سالهای اول حضورش در سازمان ملل تاریخ ساز شد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ از کرامت انسانی تا آزادی دینی
کمیته حقوق بشر سازمان ملل تحت ریاست النور روزولت، همسر رئیسجمهور پیشین آمریکا و مدافع حقوق زنان و مخالف تبعیض نژادی، در سال ۱۹۴۶ برای نوشتن اعلامیه جهانی حقوق بشر تشکیل شد.
آقای مالک برای خانم روزولت احترام خاصی قایل بود و در مورد حضور زنان در جامعه میگفت «سریعترین راه برای تغییر جامعه، بسیج زنان جهان است.»
چارلز مالک، گزارشگر کمیسیون حقوق بشر، رونه کاسن، حقوقدان نامی فرانسوی که بعدها برنده جایزه نوبل صلح شد، پن چون چانگ، معاون کمیسیون از چین که اصرار داشت به خاطر جهان شمول بودن اعلامیه جهانی حقوق بشر، از واژههایی مانند خدا و طبیعت استفاده نشود و جان همفری، حقوقدان کانادایی درمیان افراد تأثیرگذار این کمیته بودند که در سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ پیش نویس را آماده میکردند.
چارلز مالک، بهطور فعال دیگر نویسندگان منشور حقوق بشر را تشویق کرد که فرای دیدگاهها و چارچوبهایی که بحث را به دوگانگیهایی مانند دولت و فرد و حقوق جمعی و فردی محدود میکنند، فکر کنند و اصرار داشت که «ما نمیتوانیم تصور کنیم که حقوق بشر بدون داشتن یک مفهوم قوی و پویا به عنوان شخص انسان و همسو با مفهوم کرامت انسانی چه میتواند باشد.»
وی همچنین حقوق بشر را بدون حق آزادی باور و حق داشتن تغییر دین بی اساس میدانست.
بخشی از عقاید و فعالیت چارلز مالک در ارتباط با حقوق بشر و سیاست به تجربه وی با «گروه آکسفورد» زمانی که در دانشگاه هاروارد دانشجو بود، بازمیگردد. این گروه فرا ملیتی و فرا فرقه ای در دهه سی میلادی در دانشگاههای آمریکا و بریتانیا هواداران زیادی داشت و مبتکر آن کشیش کلیسای لوتری فرانک بوچام بود که بر «تغییر انسان با تسلیم در مقابل اراده خداوند» تأکید داشت و معتقد بود که مسیحیان قادر به «تغییرات واقعی در دنیا و زندگی واقعی هستند.
این جنبش بر ارزشهایی از جمله دنیایی عاری از تنفر، طمع و ترس استوار بود و مصمم بود تا حتی با همکاری افرادی از ادیان دیگر به حل و فضل منازعه و رسیدن به صلح تلاش کند. «گروه آکسفورد» در راه اندازی گروه الکلیهای گمنام که برای مبارزه با الکلیسم و کمک به معتادان الکل به وجود آمد، تأثیر زیادی داشته است.
چارلز مالک از طریق «گروه آکسفورد» در دانشگاه با برخی از نخبگان مسیحی که کنشگر سیاسی هم بودند آشنا شد و این گروه تأثیر بر تمایل وی به تغییرات اجتماعی گستردهتر در جهان گداشت.
از دیگر متفکرانی که بر اندیشه سیاسی و حقوق بشری این متفکر لبنانی تأثیر داشتند میتوان از ویلیام هوکینگ، اندیشمند پروتستان و استادش در هاروارد و ژاک ماریتن، الهیات دان کاتولیک فرانسوی و از پیشتازان اندیشه حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم نام برد که با چارلز مالک رابطه دوستی داشت.
سَموئیل موین، استاد حقوق و تاریخ در دانشگاه ییل آمریکا به سازمان ماده ۱۸: «واضح است تاثیرگذارترین شخص برای مطرح کردن ایدههای کرامت [انسانی] و شخص گرایی در اعلامیه جهانی حقوق بشر چارلز مالک، لبنانی مسیحی بود.»
چارلز مالک تأکید داشت که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به جای فرد از واژه شخص استفاده شود و شخص انسان مهمتر از نژاد ملیت یا هر گروه دیگری است که وی به ان تعلق دارد. چارلز مالک معتقد نبود که انسانها از یکدیگر جدا هستند یا یک توده محسوب میشوند. این فیلسوف مسیحی بر این باور بود که مهمترین ویژگی انسانها درچارچوب حقوق بشر این است که آنها از عقل و وجدان برخوردارند و آنها در قبال یکدیگر با روحیه برادری مسول هستند. وی این اندیشه و همچنین ایده «کرامت» برای انسان را وارد اعلامیه جهانی حقوق بشر کرد.
طبق گفته سَموئیل موین، استاد حقوق و تاریخ در دانشگاه ییل آمریکا و نویسنده کتابهایی مانند «حقوق بشر، آخرین اتوپیا» و «مسیحیت و حقوق بشر»، به سازمان ماده ۱۸ «واضح است تاثیرگذارترین شخص برای مطرح کردن ایدههای کرامت [انسانی] و شخص گرایی در اعلامیه جهانی حقوق بشر چارلز مالک، لبنانی مسیحی بود.»
بخشی از دیدگاه شخص گرایی، براهمیت شخصیت انسانی در برابر کلیتگرایی یا نظامهای اجتماعی که افراد را به عنوان ابزار یا اجزای یک کل بزرگتر در نظر میگیرند، تأکید دارد.
این سیاستمدار مسیحی لبنانی از نویسندگان اصلی مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ این سند تاریخی شد. ماده هجدهم این اعلامیه بر حق «آزادی اندیشه، عقیده و دین» تأکید دارد که متضمن «آزادی تغییر دین، عقیده و ایمان» نیز بوده و شامل «حق تعلیم امور دینی و مذهبی و اجرای مراسم دینی چه به صورت علنی و چه به صورت خصوصی هم میباشد.»
در مورد تاریخساز بودن این اعلامیه جهانی حقوق بشر، لیند لیندکویست نویسنده کتاب «آزادی دینی و اعلامیه جهانی حقوق بشر» به سازمان ماده ۱۸ میگوید «مهمترین تفاوت ماده ۱۸ نسبت به اساسنامههای بینالمللی قبلی دربارهٔ آزادی دینی این است که در قالب یک اعلامیه جهانی حقوق (بشری) تنظیم شده است. من همچنین معتقدم که این اعلامیه با تعدادی از قوانین اساسی که در مورد آزادی دینی سخن گفتهاند تفاوت دارد زیرا این بیانیه بر آزادی فکر و وجدان و نه فقط بر حق اعمال و اجرای مناسک دینی و مذهبی تأکید میکند. یک تفاوت دیگر هم، حق تغییر دین است که پیشتر نه در سطح ملی و نه بینالمللی، در رابطه با حق آزادی دینی وجود نداشت…، بسیاری میگویند که همه میثاقهایی که پس از این بیانیه تصویب شده، باید در پرتو اعلامیه جهانی تفسیر شوند و حق تغییر دین تحت قوانین بینالمللی باید محافظت میشود.»
گلن میتوما پژوهشگر و مدرس تاریخ و حقوق بشر در دانشگاه کانتگتکات مینویسد که مالک تأثیر زیادی در نوشتن بخش آخر ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر که طبق ان «خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهرهمند شود» داشت. وی میافزاید مالک معتقد بود که گروهها و نهادهای میانی باید بین حکومت و فرد وجود داشته باشد.
از تلاش برای اتحاد مسیحیان تا سخنرانی در مرکز بیلی گراهام
مالک سالها با فرقههای مختلف مسیحی همکاری و تبادل نظر کرد و در دهه ۱۹۶۰ در نزدیکی تاریخی بین کلیساهای ارتدکس شرقی و کاتولیک رومی فعال بود.
نویسنده کتاب «خدا و انسان در تفکر مسیحیت معاصر» با پاپ ژان بیست و سوم و پاپ پل ششم، و همچنین پاتریارک ارتدکس شرقی آتناگوراس اول، دیدار و گفتگو کرد و در سه دیدار رهبران کاتولیک و ارتدکس در اورشلیم استانبول و رم حضور داشت.
مالک همچنین در نهادهای مسیحی فعالیت داشت و رئیس شورای جهانی آموزش مسیحی (۱۹۶۷–۱۹۷۱) و معاون رئیس انجمن متحد کتاب مقدس (۱۹۶۶–۱۹۷۲) بود.
مالک در مورد نقش مسیحیان در دانشگاهها: «مشکل نه تنها نجات جانها است بلکه نجات افکار هم است. اگر شما بر تمامی دنیا پیروز شوید و فکر و اندیشه جهان را ببازید شما به سرعت متوجه میشوید برجهان غلبه پیدا نکردید بلکه آن را باختهاید.»
رابطه چارلز مالک با کلیساها و الهیات دانان پروتستان نیز بسیار نزدیک بود و این فیلسوف مسیحی در سپتامبر سال ۱۹۸۰ در افتتاحیه مرکز بیلی گراهام در دانشگاه ویتون در آمریکا در مورد «دو وظیفه» مسیحیان یعنی تلاش برای «نجات جان و فکر» سخنرانی کرد.
مالک با صراحت در این سخنرانی در مورد نقش مسیحیان در دانشگاهها و مراکز آموزشی تأکید دارد و میگوید «مشکل نه تنها نجات جانها است بلکه نجات افکار هم هست. اگر شما بر تمامی دنیا پیروز شوید و فکر و اندیشه جهان را ببازید شما به سرعت متوجه میشوید برجهان غلبه پیدا نکردید بلکه ان را باختهاید.»
بحث ارایه شده در سخنرانی «دو وظیفه» مسیجیان چنان برای بسیاری از متفکران و الهیات دانان مسیحی از جمله ویلیام کرگ مهم بود که به مناسبت صدمین سالگرد تولد چارلز مالک مجموعه ای با محوریت «دو وظیفه» منتشر کردند و به رابطه روشنفکری، اندیشه و وضعیت مسیحیان پرداختند. مجله کریسچینتی تودی مجله معتبر و باسابقه مسیحی نیز یک مقاله به این موضوع اختصاص داده است.
چارلز مالک تأکید داشت که در کنار فعالیت بشارتی مسیحیان باید به تفکر و اندیشه اهمیت داده و معتقد بود که «بزرگترین خطری که مسیحیت انجیلی آمریکایی را تهدید میکند، خطر ضد روشنفکری است.»
جان پایپر واعظ معروف آمریکایی با تأکید براهمیت این سخنرانی چارلز مالک و انتشار بخشی از آن مینویسد «آنچه ما را در این سخنرانی به خود جلب میکند، بعد شخصی و دامنه عمومی تعهد مسیحی او است.»
سخنرانی مالک با یک شهادت در مورد ایمانش آعاز میشود که «من به عنوان یک مسیحی با شما صحبت میکنم. عیسی مسیح خداوند و خدا و نجات دهنده و سرود روز و شب من است. من میتوانم بدون غذا، بدون نوشیدنی، بدون خواب …زندگی کنم، اما نمیتوانم بدون عیسی زندگی کنم. بدون او من مدتها پیش از بین میرفتم. بدون اینکه او و کلیسایش مردم را با خدا آشتی دهند، دنیا مدتها پیش نابود میشد.»
او به ارزشهای «سنت غربی یونانی، رومی، و یهودی-مسیحی» معتقد بود. مارتین کرامر پزوهشگر ارشد اسراییلی آمریکایی در مؤسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک که با چارلز مالک دیدار داشته در سخنرانی میگوید «مالک مسیحی بود، اما مسیحی صهیونیست نبود. او نیروهای تاریخی را که منجر به ایجاد اسرائیل شد، درک کرد و اسرائیل را واقعیتی دید که باید پذیرفت. او در مصاحبه ای در سال ۱۹۸۲ خاطرنشان کرد که در یک وضعیت صلح، «یک تعامل خلاقانه بین لبنانیها و اسرائیلیها وجود خواهد داشت که جهان را در تمام سطوح تلاش انسانی مبهوت خواهد کرد.»
مسیحیان صهیونیست اغلب ایجاد اسرائیل را به عنوان تحقق وعده خدا به قوم یهود بر اساس پیشگوییهای کتاب مقدس میدانند. در مقابل، چارلز مالک از یک دیدگاه الهیات مسیحی استدلال کرد که وعده خدا به اسرائیل از طریق عیسی مسیح محقق شد، بنابراین مالک وعدههای تاریخی کتاب مقدس را از رویدادهای سیاسی مدرن جدا کرد. این نشان دهنده اختلاف الهیاتی بین صهیونیستهای مسیحی و تفسیر مالک است. مالک همچینین در تصویب قطعنامه ای در سال ۱۹۴۷ فقط چند ماه قبل از اعلام استقلال اسراییل در سازمان ملل که طبق ان اورشلیم از طریق بینالمللی اداره شود نقش کلیدی داشت.
ضد کمونیست و نگران وضعیت مسیحیان لبنان
مالک به شدت ضد کمونیسم بود و همچنین نگران وضعیت مسیحیان در لبنان. او خود را مسیحی، عرب و لبنانی میدانست.
چارلز مالک از اواخر دهه چهل میلادی تا پایان دهه پنجاه میلادی پستهای مهمی در سازمان ملل برعهده گرفت از جمله گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل ۱۹۴۷ ۴۸ ریاست شورای اقتصادی و اجتماعی در سال ۱۹۴۸ سه بار ریاست شورای امنیت و ریاست مجمع عمومی در سالهای ۱۹۵۸ ۱۹۵۹
وی همچنین در سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸ در برگشت به میهنش پستهای وزارت خارجه و علوم را در لبنان عهده داشت.
در سال ۱۹۷۵ لبنان وارد جنگ داخلی و نبرد فرقههای و گروههای مختلف شد. مالک در سال ۱۹۷۶ گردهم آوردن گروههای مختلف مسیحی در لبنان در جبهه ای که آن را «آزادی لبنان و انسان» مینامید نقش مهمی هم به عنوان سیاستمدار و هم متفکر داشت. این جبهه سپس جبهه لبنان نام گرفت و گروههای مختلف مسیحی و محافطه کار را شامل میشد.
شاید چارلز مالک دیپلمات، نویسنده، فیلسوف، فعال مسیحی و متفکر حقوق بشر را که در سال ۱۹۸۷ در بیروت درگذشت بتوان در جمله پسرش حبیب که به نوبه خود استاد تاریخ شد خلاصه کرد: «مسیحیت مالک در هر چیزی که او نوشته و گفته است وجود دارد و هر روایت واقعی از آن مرد این را تصدیق خواهد کرد.»
فرد پطروسیان از همکاران ارشد ماده۱۸، روزنامهنگار، و پژوهشگر ایرانی ساکن اروپاست. وی از سال ۲۰۰۵ با «گلوبال ویسز»، پروژه دانشگاه هاروارد همکاری داشته است و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ نیز سردبیر ایران در این پروژه بود. وی همچنین به مدت ۹ سال سردبیر آنلاین «راديو فردا» در پراگ بوده است. مقالات و مصاحبههای پطروسیان در نشریات بینالمللی از جمله واشینگتن پست منتشر شده است. وی همچنین كتاب «امید، رأی و گلوله» را در مورد جنبش سبز ایران و رسانههای اجتماعی تدوین و به نگارش درآورده است.
0 Comments