بهرام دهقانی تفتی، ۲۴ ساله، تحصیلکرده دانشگاه آکسفورد، مدرس دانشکده دماوند و فرزند نخستین اسقف ایرانی کلیسا انگلیکن (اسقفی)، از اولین قربانیان مسیحی ستیزی پس از انقلاب اسلامی بود که ۴۰ سال پیش در ششم ماه مه، در نزدیکی اوین با شلیک گلوله کشته شد.
آقای دهقانی تفتی در رشته سیاست، اقتصاد و فلسفه از آکسفورد لیسانس گرفته و به استخدام انتشارات چاپ دانشگاه آکسفورد درآمده بود که از طریق انتشارات ایران در ترویج کتابهای آنها بکوشد. این شهروند مسیحی همچنین مدرس اقتصاد و هنر دراماتیک در دانشکده دماوند در تهران هم بود و در اوایل انقلاب به ترجمه برای خبرنگاران خارجی نیز میپرداخت.
بهرام دهقانی تفتی تابستان ۵۷ پس از دریافت فوق لیسانس در رشته اقتصاد از دانشگاه جورج واشنگتن، و شرکت مراسمی در دانشگاه آکسفورد، به ایران بازگشته بود.
حملات به اعضا و اموال کلیسای انگلیکن از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. فقط هشت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارسطو سیاح، کشیش کلیسای انگلیکن توسط عدهای ناشناس در دفتر کارش در شیراز کشته شد.
مدت کوتاهی بعد، سو قصد نافرجامی نیز به جان پدر بهرام، حسن دهقانی تفتی، نخستین اسقف ایرانیتبار کلیسا انگلیکن در ایران در خانه اش اتفاق افتاد.
دو ناشناس وارد اتاق خواب اسقف دهقانی تفتی میشوند و به سوی وی شلیک میکنند.
آقای دهقانی تفتی در مورد سو قصد نافرجام به جانش در کتابش، «مشکل عشق»، میگوید «در نیم دایره دور جائی که سرم را میگذارم چهار سوراخ ایجاد شده بود و اثر اصابت گلوله دیگری نیز بر دیواره چوبی تختخواب بالای سرمان دیده میشد.»
گلوله پنجم مارگرت همسر آقای دهقانی تفتی را از ناحیه دست زخمی کرده بود.
اسقف دهقانی تفتی مینویسد «این حمله شخصی نبود، بلکه تا آن لحظه آخرین حمله از یکسری حملات وحشیانه علیه اعضای کلیسا، املاک و اموال آن بهشمار میرفت. واضح است به نظرشان رسیده بود وقت آن است اسقف را از میان بردارند.»
تأسیس چندین مدرسه، نخستین نهاد برای آموزش نابینایان در ایران و دستکم دو بیمارستان، بخشی از فعالیت های کلیسای انگلیکن در ایران محسوب می شود.
گروهی از اسلام گرایان و نهادهای مختلف حکومتی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی درصدد توقیف و به دست گرفتن اموال کلیسا و راندن مسیحیان از این نهادها برآمدند.
خودداری اسقف از واگذاری اموالی که ذخیره بازنشستگی نزدیک به ۲۰۰ کارمند بیمارستانها و مدارس دایره اسقفی را شامل میشد، به تشدید فشارها علیه کلیسا، شخص او و خانوادهاش انجامید.
اسقف دهقانی تفتی در کتاب «مشکل عشق» چنین نوشته است:
«دو هفته پس از انقلاب افرادی به بیمارستان ما در اصفهان آمدند و گفتند که فعالیت تبشیری ممنوع است و تمامی کتب و مطبوعات مسیحی را جمع کردند. چند روز بعد برگشتند و گفتند که از طرف کمیته مأموریت دارند به وضعیت بیمارستان نظارت کنند.
این افراد را ما میشناختیم. اعضای تبلیغات اسلامی بودند که حدود بیست سال جلوی کلیسای ما نشریات ضد مسیحی پخش می کردند و آنها نه از طب آگاهی داشتند و نه از اداره کردن بیمارستان. انگیزه و هدف آنها تعصب مذهبی و سیاسی بود. از اولین تصمیماتشات، ممنوع کردن خرید شیر از یک زن کلیمی بود که سالها شیر بیمارستان را تأمین میکرد چرا که فروشنده مسلمان نبود.»
وی در گفتگویی با سایت مسیحی کلمه میگوید «متعصبین بارها از طرف نهادهای مختلف میآمدند و از من میخواستند اسناد مالکیت بیمارستان مسیحی اصفهان و پول و املاک کلیسا را در اختیارشان بگذارم، و وقتی از این کار خودداری میکردم به ارعاب و تهدید متوسل میشدند.»
اموال کلیسا در مقابل گذرنامه بهرام
مدت کوتاهی پس از سوقصد نافرجام، اسقف کلیسای انگلیکن برای کنفرانسی که از مدتها قبل برنامهریزی شده بود به قبرس رفت و جمهوری اسلامی فشار را بر بهرام افزایش داد..
اسقف دهقانی تفتی: «در همان روزها بود که بهرام را که میخواست برای مراسم عروسی دخترمان سوسن به انگلیس برود، ممنوعالخروج کردند و به او گفتند تنها در صورتی میتواند از کشورخارج شود که من اموال کلیسا را به آنها بدهم»
ارعاب و تهدید مقامات و نهادهای حکومتی تشدید شده و گذرنامه بهرام دهقانی تفتی را از وی گرفتند..
حکومت جمهوری اسلامی با توقیف گذرنامه بهرام و ممنوع الخروج کردن وی از ایران، فشار را بر اسقف دهقانی تفتی افزایش میدهد. به عبارتی دیگر بهرام به گروگان حکومت مبدل میشود.
مقامات به بهرام دهقانی تفتی گفتند که برای پیگیری وضعیت گذرنامهاش باید به اصفهان برود.
در کتاب «مشکل عشق» آمدهاست «آقای الف رئیس دادگاه انقلاب اصفهان به بهرام میگوید که ما چیزی علیه تو نداریم همه اشکالات را پدرت ایجاد کردهاست. بهرام پرسیده بود چه چیزی علیه پدرش دارند؟
رئیس دادگاه گفته بود سرچشمه همه اشکالات شیراز است و کمیته انقلاب شیراز راجع به وجوه امانتی بامن درافتادهاند. بهرام به این موضوع سخت اعتراض کرده بود و گفته بود که پدرش در امانت خیانت نمیکند و این ظلم است که گذرنامه اش را توقیف کنند.
جواب شنیده بود مواظب باش همین جمله کافی است تو را دستگیر کنند.»
در همین حال یک سری حملات علیه شخص اسقف دهقانی تفتی و کلیسای اسقفی در رادیو و تلویزیون و مطبوعات ایران آغاز شده بود.
بهرام در قربانگاه
پیگیریهای بهرام برای پس گرفتن گذرنامه به جایی نرسید و فشار حکومت افزایش یافت تا اینکه سرانجام ۴۰ سال پیش در ششم ماه مه، درحالیکه بهرام دهقانی از تدریس در دماوند بازمیگشت چند نفر اتومبیلش را متوقف کرده و او را به یکی از بیابانهای خلوت تهران در نزدیکی زندان اوین برده و با شلیک گلوله در ماشینش او را کشتند. نوجوان ۱۴ ساله ای که از دور شاهد ماجرا بود افرادی را دیده بود که قبل از شلیک گلوله با آقای دهقانی تفتی حرف میزدند و بعد از شلیک به او، از صحنه متواری شدند.
اسقف دهقانی به همراه همسر و سه دخترش به انگلستان مهاجرت کردند.
اسقف دهقانی و همسرش مارگرت تا پایان عمر در فکر ایرانیان بوده و به جامعه مسیحیان فارسیزبان انگلستان یاری میرساندند. اسقف تا سال ۱۹۹۰ به مسئولیت خود در مقام اسقف ادامه داد. وی در سال ۲۰۰۸ چشم از این جهان فروست. هشت سال پس از او همسرش مارگرت نیز به وی پیوست و در کنار وی در کلیسای جامع شهر وینچستر به خاک سپرده شد.
گلی، یکی از سه دختر این خانواده مسیحی، سه سال پیش در انگلستان به مقام نخستین اسقف کلیسای لفبورودر در شمال انگلیس منصوب شده و دو سال بعد برای نخستین بار مراسم کلیسا را به دلیل حضور صدها ایرانی نوکیش به فارسی در کلیسای انگلیکن برگزار کرد.
آقای دهقانی در مورد قتل پسرش به سایت مسیحی کلمه گفته است: «در واقع خون بهرام بود که باعث ادامه کار ما در اینجا و ادامه کار کلیسا شد. اگر من برمیگشتم، قطعاً مرا میکشتند و آن وقت همه کارها میخوابید. مرگ بهرام باعث شد من در این بیست و چند سال این کتابها را بنویسم، و به همین جهت نیز اسم انتشاراتمان را به یاد بهرام، سهراب گذاشتهایم که اسم مستعار بهرام بود و اشارهای است به مرگ سهراب بهدست پدرش رستم.»
وی در مورد بخشش در رابطه با قاتلان فرزندش میگوید «بخشش به این معنا است که من نفرتی نسبت به قاتلین پسرم در دل نداشته باشم، ولی طرف مقابل نیز باید این بخشش مرا بپذیرد. یعنی باید بپذیرد که اشتباه کردهاست و احتیاج به بخشش دارد. در غیر اینصورت بخشیدنی صورت نگرفته. ثانیاً بخشش به این معنا نیست که قوانین اجتماعی مجازات نباید در مورد مجرم اجرا شود. من هنوز هم میگویم که اگر روزگاری قانونی در مملکت پیدا شود، باید قاتلین بهرام شناسایی و محاکمه شوند.»
بهرام فقط در خاطره خانواده و جامعه مسیحیان ایرانی باقی نمانده، بلک دانشگاه آکسفورد به یاد وی جایزه سالانه ای به نام بهرام دهقانی تفتی به یک دانشجوی با استعداد در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد اهدا میکند.
این دانشگاه همچنین کنسرتی نیز به یاد یگانه پسر نخستین اسقف ایرانی کلیسای اسقفی برگزار میکند.
قاتلان بهرام و کشیش ارسطو هرگز شناسایی و بازداشت نشدند. اموال کلیسای انگلیکن از جمله بیمارستان ها، مدارس و موسسات خیریه مانند اموال بسیاری از کلیساهای دیگر مصادره شدند. کلیسای ایران علیرغم چهار دهه فشار و جفا به رشد خود ادامه میدهد.
اسقف حسن دهقانی تفتی دعایی را که الهام گرفته از شعری است که در اردوگاه زمان جنگ جهانی سروده شده، برای مراسم تدفین بهرام از طریق تلفن دیکته کرد. در بخشی از این دعا آمده است:
پروردگارا! نه فقط بهرام را به یاد میآوریم”،
بلکه قاتلان او را نیز.
نه برای اینکه وی را در عنفوان جوانی ناجوانمردانه کشتند و ما را در پیری داغدار کردند و دلمان را خونین و دیدگانمان را اشکبار ساختند،
نه برای اینکه با عمل وحشیانهٔ خود آبروی ملت نجيب ایران را در میان ملل متمدن دنیا بیش از پیش بردند،
بلکه برای ثمرات گرانبهای روحانی که در نتیجهٔ جنایت خود نصیب ما کردهاند و برای اینکه امکان فهم بیشتری از قربانی مسیح و گام برداشتن در آن راه را برایمان میسر ساختهاند.”
0 Comments