ایماندارانی که در ایران زندگی می‌کنند پیوسته در معرض خطر دستگیری و سپس بازجویی و زندانی شدن قرار دارند و آمادگی برای رویارویی با این تجربیات باید بخشی مهم از آموزش‌های اولیه باشد که آشنایی با آنها برای مسیحیان ایرانی اجتناب ناپذیر است. اما بسیاری از مسیحیان ایرانی نه فقط  آموزش‌های لازم در این مورد را ندارند بلکه حتی تصور رویارویی با این تجربیات را امری دور از ذهن دانسته و فاقد حداقل آگاهی ضروری در این زمینه هستند. عدم آمادگی در این زمینه حتی شبانان و خادمان کلیساهای خانگی یا مبشران و دیگر فعالان در خدمات گوناگون کلیسایی را نیز شامل می‌شود.

این در حالی است که کسب آمادگی و آگاهی لازم در این زمینه، از شدت آسیب‌های احتمالی، که نتیجه تجربیات دستگیری، بازجویی و زندان هستند، به شکل قابل ملاحظه‌ای کاسته و برای فردی که حداقل آمادگی های لازم در این مورد را کسب کرده‌است، تجربه زندان نه به شکل ترامای شدید، بلکه ترامایی خفیف بروز می‌کند که شخص سریعتر می‌تواند از آن رهایی یابد.

در کل در رویکردهای مختلف به تجربه زندان، بیشتر به نشانه‌های بیماری مربوط به این تجربه و نیز روش‌های درمان یا استراتژیهای گوناگون برای بازگشت به زندگی عادی توجه می‌شود. به عبارت دیگر تحقیقات و ادبیات مربوط به این موضوع، عمدتاً در زمینه درمان و چاره جویی برای شرایط پس از این رخداد است و آثار چندانی در زمینه پیشگیری و آماده‌سازی اشخاص برای رویارویی با این تجربه وجود ندارند. در حالی که میزان آمادگی فرد در رویارویی با تجربه دستگیری، بازجویی و زندان می‌تواند نقش مهمی در کاستن از شدت آسیب‌های وارده داشته و عواقب ترامای زندان را به حداقل برساند.

در این نوشتار سعی شده‌است تا با توجه به شرایط کلیساهای خانگی در ایران و شرایط امنیتی حاکم بر فضای ایران، لااقل به سه قلمرویی بپردازیم که آمادگی در این قلمروها نقش مهمی در کاستن از شدت آسیبهای وارده در اثر دستگیری و زندان را داشته و به شکل قابل توجهی از شدت ترامایی ناشی از تجربه زندان بکاهد. این سه قلمرو شامل سه قلمرو روانشناختی، روحانی و سازمانی می‌شود که اینک به شکلی اجمالی به هر یک از این سه قلمرو خواهیم پرداخت.

آمادگی روانشناختی

۱. سلامت روانی و عاطفی

اشخاص مختلف با توجه به میزان سلامت عاطفی و روانیاشان و تیپهای شخصیتیشان ترامای زندان را به شکلهای مختلف تجربه می‌کنند.

 برای مثال فردی که در گذشته از بیماری افسردگی رنج برده‌است، یا دچار اختلالات اضطرابی و فوبیاهای مختلف بوده‌است یا حتی اشکال شدید روان پریشی را تجربه کرده‌است، در صورت دستگیر شدن و قرار گرفتن تحت فشارهای بازجویی و سپس زندان بشدت دار تراما یا آسیب روانی شده و علائم اختلالات روانی گذشته که به شکل کامل درمان نشده اند، یا در فرد به شکل مکنون وجود دارند، ممکن است مجدداً بروز کنند. یا اشخاصی که در گذشته تراما یا آسیبهای روانی را تجربه کرده اند اما مدتی است که نشانگان مرضی مربوط به تراما، چون اختلال اضطرابی پس از ضربه روانی (PTSD) در آنها کنترل شده‌است، با تجربه کردن زندان و استرسهای همراه با آن، مجدداً نشانگان مربوط به ضربه روانی در آنها بروز کرده و ترامای زندان را با شدت بیشتری تجربه می‌کنند. به عبارت دیگر همه کسانی که زمینه مریضی داشته و در گذشته به شکلی جدی دچار اختلالات روانی بوده اند، از حداقل توان لازم برای رویارویی با تجربه زندان برخور نیستند و در صورت دستگیری، نشانگان ترامای زندان را به شکل شدیدتری تجربه خواهند کرد.

 این افراد حتی ممکن است در معرض فروپاشی کامل روانی و ابتلا به روانپریشی قرار بگیرند. به همین دلیل اشخاصی که پیشینه ابتلا به اختلالات روانی مختلف را دارند، در صورتی می‌توانند وارد خدمات حساس شوند که فرایند روان درمانی در مورد آنها به موفقیت به سرانجام رسیده و شفای الهی را کاملاً تجربه کرده‌اند.

 البته از چشم‌انداز آسیب‌شناسی روانی، در مورد برخی بیماریهای خاص مانند افسردگیهای ماژور که عمدتاً ریشه‌های ژنتیک دارند یا اختلالات شخصیت یا افرادی که مدتها بیماری اسکیزوفرنی را تجربه کرده‌اند، امکان بازگشت بیماری در شرایطی که فرد تحت فشارهای شدید قرار گیرد همیشه وجود دارد؛ لذا پیشنهاد می‌شود اشخاصی که زمینه و پیشینه ابتلا به این بیماری‌ها را دارند، از پذیرفتن مسئولیت‌های مهم کلیسایی خودداری کنند یا اگر مسئولیتهایی را بر عهده دارند، مسئولان بالاتر آنها مانع از ادامه خدمات آنها در سمتهای حساس شده و مشغول خدماتی نشوند که احتمال دستگیری را بالا ببرد. باید تلاش شود تا تصدی مسئولیت‌های مهم توسط این افراد باعث نشود تا تحت فشار بازجویی های سنگین یا زندانهای دراز مدت قرار گیرند.

علاوه بر موارد فوق ممکن است بزرگ شدن در خانواده‌هایی که طلاق، تنش و درگیری دائم، اعتیاد، جرم و بزهکاری و عوامل مشابه در آنها غالب بوده‌است، برخی از این افراد را از رشد شخصیتی کافی بازداشته و باعث شود از احساس حقارت و ناامنی شدید درونی رنج ببرند. این گروه از اشخاص هم، اگر چه از نظر آسیب‌شناسی روانی جزو افرادی نیستند که زمینه ابتلا به اختلالات روانی را دارند، اما افرادی محسوب می‌شوند که به دلیل آسیبهایی که در گذشته تجربه کرده اند، و بخاطر ساختار شخصیتی نه چندان مقاومشان، در صورت تجربه کردن زندان، آسیب روانی را با شدت و حدت بیشتری تجربه کنند.

این دو گروه را می‌توان به لحاظ روحانی اشخاص آسیب‌پذیر دانست. اشخاص آسیب‌پذیر چون استحکام شخصیتی کافی در مواجهه با فشارهای زندان را ندارند، به سرعت دچار نامیدی و حتی فروپاشی روانی شده و طعمه‌های مطلوبی برای بازجویانی هستند که تجربیات بسیاری از کار کردن با این اشخاص آموخته اند. این اشخاص در صورت قرار گرفتن تحت فشار شدید و بازجویی های حساب شده، همه اطلاعات حساس مربوط به خود و دیگران را در اختیار بازجویان قرار می‌دهند.

۲- فقدان رشد و بلوغ فکری و عاطفی و اجتماعی

 علاوه بر عوامل فوق، ممکن است اشخاص نه بخاطر زمینه‌های بیماری، یا شرایط نامساعد بلکه بخاطر فقدان برخی عوامل تربیتی در دوران رشد یا دلایل متعدد دیگر، از رشد و بلوغ فکری و عاطفی کافی برخوردار نباشند.

برخی از نشانه‌های اشخاص نابالغ و رشد نیافته عبارتند از: ناتوانی در کنترل عواطف و احساسات، ناتوانی درگرفتن تصمیمات درست در شرایط بحرانی، نا امنی درونی و ترس از از دست دادن موقعیت، عزت نفس ضعیف، تصویر ذهنی نادرست از خود و ویژگیهای مشابه دیگراست. یکی دیگر از ویژگیهای فردی که شخصیتی رشد نیافته دارد این است که خویشتن-آگاهی عمیقی از خود و ویژگیهایش ندارد و تصویر ذهنی او از خود یک تصویر ذهنی اغراق آمیز و تحریف شده است.

در مورد برخی از کسانی که فاقد رشد کافی شخصیتی هستند ممکن است علائم متضادی چون عزت نفس ضعیف یا اعتماد بنفس پایین دیده شود ولی به هر حال فقدان تصویری واقع بینانه در مورد خود و نرسیدن به سطحی از خویشتن-آگاهی که فرد بر اساس آن بتواند نقشهای اجتماعی خود را تعریف کرده و مشخص سازد عامل مهمی است که می‌تواند زمینه‌ساز بروز بسیاری از مشکلات در زمینه خدمت شود.

 به این معنا چون شخص تصویر درستی از خود و توانمندیها و قابلیتهایش ندارد یا بخاطر جبران احساس بیارزشی و نامنی درونی که نتیجه داشتن عزت نفسی پایین است، ممکن است خدمات و مسئولیت‌های مهم را در کلیساهایی خانگی بر عهده بگیرد که متناسب با رشد شخصیتی و نیز دعوت و رشد روحانی او نیست. چنین اشخاصی در صورت دستگیر شدن بر اساس عملکرد و جایگاهشان در کلیساهای خانگی و آنچه به نظر می‌رسد میزان تأثیر گذاریشان بر کلیسای خانگی است، تحت فشار بازجویان قرار می‌گیرند اما از آنجایی که فاقد رشد و بلوغ شخصیتی لازم برای مقابله با این فشارها هستند، خیلی زود در هم می‌شکنند و به طعمه ای مناسب برای همکاری با بازجویان تبدیل می‌شوند.

در کلیساهایی که وقت کافی برای شناخت اشخاص و درک انگیزه‌هایشان برای ورود به خدمت در نظر گرفته نمی‌شود،  این افراد برای جبران احساس حقارت و کمبودهایشان، کاندیداهای دائمی برای ورود به خدمت هستند و از آنجایی که خویشتن-آگاهی عمیقی از توانمندیها، و نیز ضعفها و ناتوانیهای خود ندارند، با توجه به نیازهای شدید کلیساهای خانگی، گاه مسئولیتهای مهمی را بر عهده می‌گیرند که تناسبی با دعوت و ویژگیهای شخصیتی آنها ندارد؛ لذا برخورداری از میزان کافی رشد فکری و عاطفی، لازمه ورود اشخاص به خدمات کلیدی در کلیساهای خانگی است.

پس در مجموع می‌توان چنین نتیجه گرفت که اشخاصی که در مسئولیت‌های مهم کلیسایی قرار می‌گیرند باید اشخاصی باشند که از زمینه مرضی نداشته باشته یا از نظر روانی افرادی آسیب‌پذیر نباشند. در صورتی که این اشخاص در مصدر امور قرار گیرند، در صورت شناسایی از سوی مقامات امنیتی و قرار گرفتن تحت فشار، هم خود دچار آسیبهای جدی شده و هم به اعضا و کلیساهایی که آنها را خدمت می‌کنند آسیبهایی جدی خواهند زد؛ لذا هر خادمی باید با نقاط قوت و ضعف خود آگاه بوده و اگر در شخصیت او زمینه‌های بیماری وجود دارند بشکلی جدی در صدد درمان و شفای خود برآمده و در کل از به عهده گرفتن خدمات حساس و مسئولیتهای بزرگ خودداری کند. در غیر این صورت این اشخاص ترامای شدیدتری را تجربه کرده و خود عاملی برای گرفتار شدن دیگران و همه گیر شدن تجربه تراما برای کسانی خواهند شد که آنها را خدمت می‌کنند.

آمادگی روحانی

عامل دیگری که نقش مهمی در کاستن از آسیب‌پذیری افراد پس از تجربه دستگیری یا رفتن به زندان دارد آمادگی روحانی آنهاست. منظور از آمادگی روحانی فرد، وضعیت روحانی فرد در زمان بازداشت و دستگیری، میزان رشد روحانی او و نگرش الهیاتی او به موضوع رنج و جفاست که به شکل خلاصه به هر یک از این موضوعات می‌پردازیم.

۱- رشد ایمانی فرد دستگیر شده

این نکته که فردی دستگیر شده چند سال از ایمانش می‌گذرد، و آیا در طول چند سالی که از ایمان مسیحیاش گذشته، رشد روحانی مناسبی را تجربه کرده‌است، عامل مهمی در میزان آسیبپذیری فرد در فرایند دستگیری و بازجویی و زندان محسوب می‌شود. اشخاصی که هنوز مدت زمان زیادی از ایمانشان نمی‌گذرد اما خیلی سریع مسئولیتهای مهم خدمتی را پذیرفتهاند در معرض آسیبهای جدی قرار دارند چون مقامات امنیتی پس از بازجویی های اولیه، وقتی پی می‌برند که فردی مسئولیتهای مهمی در کلیسای خانگی دارد فشار جدی به او وارد کرده و با تحت فشار قرار دادن او و استفاده از روشهای مختلف بازجویی و قرار دادن فرد در سلول انفرادی به مدتی طولانی، سعی می‌کنند او را در هم بشکنند تا بتوانند اطلاعات لازم را از او بگیرند.

در صورتی که فرد هنوز در مورد اصول اساسی ایمان مسیحی خود دچار مشکل است یا از نظر روحانی هنوز رابطه عمیقی با خداوند ندارد، ممکن است در اثر این فشارها در هم شکسته و حتی از نظر ایمانی دچار بحرانی جدی شود. اشخاصی که از نظر روحانی رشد قابل قبولی را تجربه کرده اند و از نظر تعلیمی و فکری وضعیت با ثباتتری دارند، این فشارها را بهتر تحمل کرده و در بسیاری از موارد هم تجربه زندان به فرصتی برای رشد روحانی بیشتر و تقدیس و سرسپردگی عمیقترشان به خداوند تبدیل می‌شود. اما کسانی که رشد و ثبات روحانی لازم را ندارند، در اثر فشارهای وارده بشدت آسیب دیده و حتی از نظر ایمانی نیز سقوطی جدی را تجربه می‌کنند.

متأسفانه بخاطر کمبود نیروهای با تجربه و کارآمد، در بسیاری از کلیساهای خانگی اشخاصی که هنوز رشد روحانی لازم را ندارند، با انگیزه‌های مختلف وارد خدمات مختلف شده و خود و دیگران را در معرض آسیبهای جبران ناپذیر قرار می‌دهند.

۲- وضعیت روحانی فرد دستگیر شده

اشخاصی که از نظر روحانی دچار مشکلات جدی هستند و مسائل حل نشده بسیاری در زندگی روحانی آنها وجود دارد، پس از دستگیری و تجربه زندان صدمات جدیتری می‌بینند و در صورت دستگیری توانایی او در تحمل فشارهای نظاممند بازجویان بشدت پایین خواهد بود.

در بسیاری از موارد وقتی بازجویان کارکشته امنیتی در می‌یابند که مشکل اخلاقی خاصی در زندگی فرد وجود دارد، از این موضوع بعنوان اهرم فشار برای تحت فشار قرار دادن فرد استفاده می‌کنند و با تهدید فرد در علنی کردن مشکل اخلاقی وی برای دیگران، او را مجبور به همکاری با خود کرده و فرد ناخواسته به عاملی نفوذی برای مقامات امنیتی تبدیل می‌شود.

در واقع بازجویان امنیتی پیشاپیش به سراغ افرادی می‌روند که اطلاعاتی در مورد لغزشهای اخلاقی آنها دارند یا با تحت فشار قرار دادن آنها در مورد سقوط اخلاقی، از آنها اقرار می‌گیرند؛ لذا فردی که در کلیسای خانگی سقوط یا لغزش اخلاقی را تجربه می‌کند، مسئله او فقط مسئله شخصی و شبانی نیست که در نهایت باید بین او و خدا حل شود، بلکه با توجه به فضای امنیتی که کلیساهای خانگی در بطن آن خدمت می‌کنند، این موضوع می‌تواند به حربه ای جدی به ضد فرد تبدیل شده و در نهایت به اهرم فشار برای وادار کردن او به همکاری با مقامات امنیتی منجر گشته و آسیبهای جبران ناپذیری به ساختار کلیسای خانگی وارد کند.

در بسیاری از موارد زندان فرصتی برای توبه عمیق و تغییرات شخصیتی این افراد تبدیل می‌شود ولی در کل فردی که از نظر روحانی مشکلات جدی دارد، در شرایط زندان آسیب پذیرتر است.

اساساً تجربه زندان عرصه رویارویی جدی فرد با جنگ روحانی است و فردی که گناهان اعتراف نشده و اسارتهای جدی دارد، در شرایط سخت بازجویی و خصوصاً سلول انفرادی، زمزمه‌های وسوسه کننده را بشکل جدیتری تجربه می‌کند. هر ایمانداری باید بداند که زندان و سلول انفرادی پویایی هایی را در زندگی روحانی او می‌آفریند که در صورت آمادگی قبلی، این پویایی ها به رشد روحانی بیشتر او منجر شده و در صورت نداشتن وضعیت روحانی درست، به سقوط روحانی و اخلاقی می‌انجامد.

۳- نگرش الهیاتی و تعلیمی فرد در مورد جفا

نگرش فرد دستگیر شده در مورد مفهوم رنج و جفا در زندگی مسیحی چیست؟ آیا اعضای کلیسایی که دستگیر شده اند، در مورد اجتناب ناپذیر بودن جفا و احتمال وقوع آن در مورد کلیسای خانگی خودشان تعالیم لازم را دیدهاند؟ اساساً صلیب چه جایگاهی در تفکر و خداشناسی آنها دارد؟ آیا در مورد این مقولات در کلیسای آنها بحث شده‌است؟ آیا دستگیری و زندان را نه برای خود، بلکه برای دیگر مسیحیان افتخار می‌دانند؟

بسیار ضروریست که اعضا و خصوصاً خادمان و رهبران کلیساهای خانگی، بشکلی مستمر در مورد مفاهیمی چون صلیب و جفا و آزار تعلیم ببینند و رنج و صلیب و جفا باید بخشی از فرایند شاگردی مسیح معرفی شود. بررسی آیات مختلف کلام خدا در این مورد، بررسی نمونه‌های متعدد جفا در تاریخ کلیسا و تفکر در مورد این موارد، بررسی این موضوع در جهان معاصر، آشنایی با تاریخ کلیسای ایران و الگوهای پر افتخار این کلیسا در دوران معاصر، همه و همه بخشی از فرایند آماده‌سازی ایمانداران برای رویارویی با شرایط دستگیری و زندان هستند.

مطالعه کتبی چون «در سایه صلیب»، «ایمانی پایدار»، «در زیر زمینی خدا»، به شکل فردی، یا مطالعه گروهی کتبی چون «بهای شاگردی» دیتریش بونهوفر، می‌توانند نقش مهمی در آماده‌سازی اشخاص در این مسیر داشته باشند.

درمجموع اگرچه ممکن است برخی اشخاص پس از آشنایی با این تعالیم دچار ترس شده و کلیسا را ترک کنند اما وظیفه کلیسا این است که تعلیم صحیح کلام خدا را در این مورد به ایماندارانی بدهد که هر لحظه در معرض روبرو شدن با این تجربیات هستند.

تجربه کلیسای ایران و کلیسای جهانی بیانگر این است که ایماندارانی که رنج و جفا، نقشی مهم در تعلیم و الهیات آنها دارد، و پیشاپیش خود را برای مواجهه با آن آماده کرده اند، در صورت روبرو شدن با این تجربیات به جای اینکه دچار بهت و سردرگمی شوند که گویی چیزی غریب بر آنها واقع شده‌است با آمادگی بیشتری با تجربیات سخت دستگیری و زندان روبرو می‌شوند (اول پطرس۴: ۱۲).

در این حالت یک ایماندار تجربه زندان را نه یک فاجعه یا بد شانسی یا رخداد ناخوشایند، بلکه افتخاری می‌بیند که بعنوان شاگرد مسیح به او داده شده و محکی برای سنجش اصالت ایمان و وفاداری او به خداوند محسوب می‌شود.

به این ترتیب برای رنجی که به خاطر مسیح متحمل می‌شود معنا و هدفی می‌یابد( فیلیپیان۱: ۲۸–۳۰ ). اساساً در تحقیقات مربوط به تراما یافته‌های مختلف نشان می‌دهند که ارزیابی ذهنی فرد از موقعیت تراماتیک و معنا دار بودن آن برای وی نقش مهمی در کاستن از آسیبهای آن دارد.

آمادگی سازمانی و تشکیلاتی

یکی دیگر از قلمروهایی که ایمانداران کلیساهای خانگی قبل از دستگیری و به زندان رفتن باید به آن توجه کنند موضوع ساختار و شیوه‌های اداره کلیساهای خانگی است. بسیاری از شبکه‌های کلیساهای خانگی ساختارهایی ساده و نفوذپذیر دارند و در صورت بروز کوچکترین اتفاق یا دستگیری عضوی، سریعاً در معرض فروپاشی قرار می‌گیرند. بسیاری از این کلیساها، و شبکه‌هایی که از به هم پیوستن این کلیساها بوجود می‌آیند، ابتدایی‌ترین اصول امنیتی و حفاظتی را رعایت نمی‌کنند و فاقد انسجام تشکیلاتی هستند.

اگرچه کلیساهای خانگی هسته‌های حزبی و تشکلهای سیاسی نیستند و هیچ فعالیت سیاسی را انجام نمی‌دهند، ولی شرایط سیاسی حاکم بر ایران باعث می‌شود تا برای حفظ موجودیت خود برخی از اصول ابتدایی حفاظتی را رعایت کنند و تا زمانی که حاکمیت وجود کلیساهای خانگی و مسیحیان فارسی‌زبان را به رسمیت نمی‌شناسد، آنها برای ادامه بقا و نیز رشد و توسعه خود، باید ساختارهای امن و در عین حال انعطاف‌پذیری شکل بدهند. وجود چنین ساختارهایی بدین منظور است که در صورت دستگیری برخی اعضا و رهبران، کلیسا بتوانند به حیات خود ادامه داده و از فروپاشی کامل در امان بمانند.

در واقع ساختار کلیساهای خانگی و شبکه‌های کلیساهای خانگی باید همواره بگونه ای باشد که احتمال دستگیری اعضا و رهبران در مورد آنها لحاظ شده و همواره تمهیداتی برای به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از دستگیری اعضا و رهبران در نظر گرفته شود.

اساساً بازجویان در مورد ضربه اولیه و شوک ابتدایی ناشی از دستگیری حساب ویژه ای باز می‌کنند و ساعات و روزهای اولیه دستگیری فرصتی طلایی برای بازجویان است تا حداکثر فشار ممکن را به اشخاص بیاورند و بواسطه بازجویی های پی در پی، زندان انفرادی و تهدیدات مکرر، به فرد اجازه ندهند به تمرکز لازم برای مقاومت در برابر بازجویان و اجتناب از دادن اطلاعات حساس دست یابد. ولی زمانی که به اعضای کلیساهای خانگی و رهبران این آموزش داده شود که آنها همیشه باید آمادگی لازم برای دستگیری را داشته باشند در این حالت شوک روانی ناشی از این موضوع به حداقل رسیده و فرد سریعتر خود را پیدا می‌کند. در ادامه سوالاتی را مطرح خواهیم کرد که به عنوان ملاکی برای محک زدن میزان آمادگی تشکیلاتی یک کلیسای خانگی یا شبکه ای از کلیساهای خانگی مفیدند. هر رهبر و عضو کلیسای خانگی یا شبکه کلیساهای خانگی باید به سوالات زیر یا سوالات مشابه آنها فکر کرده و پاسخهایی برای آنها داشته باشد:

  • در صورت دستگیری یکی از اعضای کلیسای خانگی خود، آیا پیش‌بینی های لازم را کرده اید؟ اولین قدمی که باید برداشت چیست؟
  • در صورت دستگیری شبان کلیسای خانگی اعضای گروه چه باید بکنند؟ اولین قدمی که باید بردارند چیست؟ قدمهای بعدی چیستند؟
  • در صورت دستگیری مسئول اصلی شبکه کلیساهای خانگی چه باید کرد؟ آیا مسئول دیگری مشخص شده‌است که در صورت دستگیری او رهبری شبکه را بر عهده بگیرد؟ یا اساساً هیچ تمهیدی در نظر گرفته نشده و رهبران کلیساهای خانگی به نظارهگر منفعل حوادث تبدیل می‌شوند؟
  • چقدر اعضای هر یک از کلیساهای خانگی، رهبران کلیساهای خانگی دیگر را می‌شناسند؟ اساساً چه نیازی هست اعضای یک کلیسای خانگی، اعضا و رهبران کلیسای دیگر را بشناسند؟ آیا رهبران یک کلیسای خانگی، اعضا و رهبران یک کلیساهای خانگی دیگر را می‌شناسند؟ اگر پاسخ مثبت است این شبکه خانگی اصول ابتدایی کار تشکیلاتی را رعایت نکرده و در صورت دستگیری یک شبان یا یک عضو از یک کلیسا، تمام رهبران و اعضای شبکه در خطر دستگیری قرار گرفته و این شبکه بالقوه استعداد نابودی و فروپاشی کامل و سریع را دارد.
  • در صورت دستگیری یک عضو یا شبان، چه برنامه ای برای پنهان کردن و پاکسازی کتب و جزوات بشارتی و هر آنچه که می‌تواند برای اعضای کلیسای خانگی مدرک جرم محسوب می‌شود، پیش‌بینی شده‌است؟ آیا همه اعضا از محل نگهداری این کتب و جزوات باخبرند؟ اگر پاسخ مثبت است این کلیسا یا شبکه خانگی فاقد ساختاری مستحکم و برنامه ای مشخص برای حفاظت از خود است و دیر یا زود دچار فروپاشی خواهد شد.
  • چقدر اعضای کلیساهای خانگی یا شبکه ای از کلیساهای خانگی اصول راز نگه داری را رعایت کرده و در مورد خدمات گروه خود راز نگهدارند؟
  • آیا اعضای گروه عادت دارند با تلفن در مورد جلسات، محل گردهمایی ها یا خدمات گروه با هم صحبت کنند؟ اگر پاسخ مثبت است اعضای این گروه در معرض خطر جدی دستگیری و فروپاشی قرار دارند.
  • در صورت دستگیری یکی از اعضا یا شبانان آیا پیش‌بینی لازم در مورد سرکشی به خانواده فرد دستگیر شده انجام شده‌است؟ پس از آزادی فرد دستگیر شده از زندان برای کمک و حمایت از او چه تمهیداتی در کلیسای خانگی در نظر گرفته شده‌است؟ از یک سو فردی که از زندان آزاد می‌شود می‌تواند طعمهای برای مقامات امنیتی باشد که بواسطه او و کسانی که سعی می‌کنند به او نزدیک شوند، آنها می‌توانند اشخاص دیگری را نیز دستگیر کنند. از سوی دیگر فردی که پس از تحمل فشارهای سنگین زندان آزاد می‌شود نیاز شدید به مراقبت شبانی و حمایت مالی دارد و در بسیاری از موارد اعضای کلیسا از ترس دستگیر شدن از این اشخاص دوری می‌کنند. آیا امکان این هست که پیش از دستگیری برای ارائه خدمات و حمایتهای ضروری راهی امن را پیشبینی کرد؟

در پایان

بررسی تجارب ایماندارانی که فرایند دستگیری، بازجویی های طولانی و زندان را تجربه کرده اند بیانگر این است که میزان آسیب‌پذیری آنها و شدت نشانگان تراما در آنها به عوامل مختلفی بستگی دارد که در این نوشتار سعی شد به آمادگی های اولیه اشخاص از نظر روانشاختی و روحانی و تشکیلاتی توجه شود. اشخاص و گروه‌هایی که در این سه زمینه آمادگی های لازم را داشته باشند و به مسائلی که در این نوشتار به آنها اشاره شد توجه داشته باشند، آسیب های کمتری را تجربه کرده و پس از تجربه زندان، زودتر به زندگی عادی یا خدمات کلیسایی خود بازمی‌گردند؛ لذا توجه جدی به هر یک از قلمروهای مورد اشاره ضرورت تام داشته و شبانان و اعضای کلیساهای خانگی باید آمادگی های اولیه را در قلمروهای فوق کسب کرده یا برنامه‌ریزی های لازم را رسیدن به سطح قابل قبولی از آمادگی های مورد نیاز را انجام دهند.

دربارهٔ نویسنده: بابک متانت نام مستعار نویسنده این مطلب است که در سمت کشیش و رهبر یک کلیسای رسمی در ایران، سالها در زمینه‌های شبانی، تعلیم و تربیت رهبران مسیحی فعال بوده‌است. او به دلیل فعالیتهای کلیسایی خود توسط مأموران وزارت اطلاعات دستگیر شده و هفته‌ها در زندان اوین تحت فشار بازجویان قرار گرفت. او اکنون به فعالیتهای مسیحی خود در خارج از کشور ادامه می‌دهد.

بابک متانت
دربارهٔ بابک متانت

بابک متانت*، در سمت کشیش و رهبر یک کلیسای رسمی در ایران، سالها در زمینه‌های شبانی، تعلیم و تربیت رهبران مسیحی فعال بوده است. او به دلیل فعالیت‌های کلیسایی خود توسط مأموران وزارت اطلاعات دستگیر شده و هفته‌ها در زندان اوین تحت فشار بازجویان قرار گرفت. او اکنون به فعالیت‌های مسیحی خود در خارج از کشور ادامه می‌دهد.