میتوانست درکنار حاکمان و ثروتمندان کشورش به ضیافتهای حکومتی برود، از مزیت و پرستیژ رهبر مذهبی بودن لذت ببرد، در مقابل بیعدالتی سکوت پیشه کند، ولی اسکار رومرو تصمیم گرفت برخلاف تصور بسیاری که از وی داشتند، در کنار بیصدایان و مردم سرکوب شده السالوادور قرار بگیرد.
این رهبر کاتولیک، کلیساها را مبدل به پناهگاه مظلومان ساخت، برای آشتی ملی کوشید، گروههای حقوق بشری و مردم نهاد سازماندهی کرد، از سربازان خواست هموطنان خود را نکشند، و از دولت آمریکا خواست ارتش السالوادور را تحریم تسلیحاتی کند.
اسکار رومرو فقط سه سال در مقام اسقف اعظم کلیسای کاتولیک انجام وظیفه کرد و در سال ۱۹۸۰ توسط یک تک تیرانداز ارتش، در زمان برگزاری مراسم مذهبی در پایتخت کشور کشته شد. زندگی و عملکرد وی در بیش از چهل سال گذشته موضوع کتابها،سخنرانیها و حتی فیلم بودهاست. اسکار رومرو، کشیشی بود که زندگی و مرگش الگویی برای السالوادور و دیگر نقاط مختلف جهان، برای مبارزه علیه بیعدالتی شد. سازمان ملل روز ۲۴ مارس، تاریخ ترور رومرو را روز جهانی «حق آگاهی از نقض فاحش حقوق بشر و حرمت به کرامت قربانیان»اعلام کرده است.
کشوری زیر چکمه
السالوادور در سال ۱۹۷۷ زمانی که اسکار رومرو به عنوان اسقف اعظم کاتولیکها ار سوی واتیکان منصوب شد، شاهد اوجگیری تنشهای اجتماعی سیاسی بود.
در این کشور کوچک آمریکای مرکزی که در دهه هفتاد میلادی حدود چهار میلیون جمعیت داشت، تلاش برای اصلاحات در سیستم اقتصادی و سیاسی با شکست مواجه شده بود. گروه کوچکی از مالکان و زمینداران با پشتیبانی نظامیان از قرن نوزدهم بر این کشور حکومت میکردند و بسیاری از مردم کشور در فقر شدید زندگی میکردند. این مالکان را «۱۴ خانواده» میخواندند که با پشتیبانی نظامیان بر السالوادور سلطه داشتند.
معترضان از جمله کشیشان کاتولیکی که در کنار فقیران و بی صدایان قرار میگرفتند بیرحمانه سرکوب میشدند. در سال ۱۹۳۲ نیز کودتاچیهای نظامی جنبشهای دانشجویی و کشاورزی را به شدت سرکوب و قتلعام کردند که از ان به عنوان کشتار یا «La Matanza» یاد میکنند.
در اواخر دهه هفتاد میلادی، دوره جنگ سرد بین آمریکا و شوروی نیز به شدت ادامه داشت، واشینگتن و غرب معمولاً از حکومتهای نظامی آمریکای لاتین حمایت میکردند و شوروی و اقمارش از چپگراها. در این میان مردم این کشورها قربانی میشدند. نظامیان السالوادور مخالفان به وضعیت اجتماعی و سیاسی، حتی کشیشان را، به اتهام کمونیست بودن، هدف قرار میدادند.
در سال ۱۹۷۷ زمان انتخاب جدید برای رهبر کاتولیکهای السالوادور فرا رسیده بود. حکومت، کلیسا و رهبر آن را درکنار خود میخواست و نه حامی جنبشهای عدالتخواه.
انتخاب اسکار رومرو به عنوان اسقف اعظم کاتولیکها، که فردی محافظه کار و سیاست گریز محسوب میشد، موجب دلسردی کشاورزان و بی صدایان شد، و لبخندی بر لبان حاکمان آورد. نه این لبخند دوام داشت و نه دلسردی فقیران. اسکار رومرو به گفتهای مدتها بود از» دنیای غیرواقعی «بیدار شده بود و مردی تغییر یافته و دگرگون شده بود.
بیداری از دنیای غیرواقعی
اسکار رومرو، فردی بود که نه تنها بسیار به فعالیتهای روحانی از جمله دعا اهمیت میداد و در آن مورد در یادداشتهای روزانه اش مینوشت، به افراد محتاج هم کمک میکرد به عنوان مثال افرادی که مشکل الکل داشتند میدانستند کشیش رومرو کسی است که به آنها گوش کرده و کمک میکند.
رومرو مردی روحانی و با شفقت، اما به شدت سیاست گریز بود. او حتی در نامههایی که به واتیکان نوشته بود، از سیاسی شدن برخی از کشیشان کاتولیک ابراز از نگرانی کرده بود. سال ۱۹۷۴ را شاید بتوان آغاز تغییر در طرز تفکر اسکار رومرو دانست. در آن سال وی به عنوان اسقف سانتیگو دماریا منصوب شد.
برخی دوران اسقفی رومرو در این شهر را «بیداری از دنیای غیر واقعی» میخوانند. مایکل لی، استاد الهیات و تاریخ در دانشگاه فوردهام به «ماده ۱۸» میگوید «رومرو به گفته خودش، سالها در کتاب و کارهای اداری کلیسا غرق بود و ملاقات و زندگی با کشاورزان فقیر، وی را وارد دنیای واقعی میکند.»
«رومرو به گفته خودش، سالها در کتاب و کارهای اداری کلیسا غرق بود و ملاقات و زندگی با کشاورزان فقیر، وی را وارد دنیای واقعی میکند.» مایکل لی،استاد الهیات و تاریخ در فوردهام
رومرو در این شهر، نه تنها با کشاورزان فقیر در تماس بوده و با آنها حرف میزد، به درد و دلهایشان گوش میداد، و از دستمزدهای بسیار پایین و رنج آنها آگاه شد. بسیاری از این کشاورزان که اصلاً جای خواب نداشتند، بر روی زمین میخوابیدند. اسقف رومرو در مقابل رنج مردم بیتفاوت نمیماند؛ بیدرنگ وارد عمل میشود و ساختمانی را که بسته و در اختیار کلیسا بود برای خوابیدن مردم باز کنند.
برخی دوران اسقفی رومرو در این شهر را «بیداری از دنیای غیر واقعی» میخوانند. مایکل لی، استاد الهیات و تاریخ در دانشگاه فوردهام به «ماده ۱۸» میگوید «رومرو به گفته خودش، سالها در کتاب و کارهای اداری کلیسا غرق بود و ملاقات و زندگی با کشاورزان فقیر، وی را وارد دنیای واقعی میکند.»
رومرو که از خانواده فقیری بود، میگوید «این تجربه برایش بازگشت به خانه بود.» وی سه سال در کنار کشاورزان فقر زندگی کرد و به آنها گوش داد و کمک کرد. در سال ۱۹۷۷ زمانی که به مقام اسقف اعظم منصوب میشود، وی مردی تغییر کردهاست.
مایکل لی، که کتابهای متعددی در مورد اسکار رومرو و مسیحیت در آمریکای لاتین دارد، به «ماده ۱۸» میگوید «رومرو قدرتمندترین فرد کلیسا در کشورش بود که میتوانست به راحتی از آن اعتبار و آسایش برخوردار شود.»
این متخصص مسیحیت در آمریکای لاتین تأکید میکند که رومرو در حباب غیرواقعی این جهان اسیر نشد و از آن عبور کرد تا واقعیت اکثریت مردم را ببیند.
اسکار رومرو در سال ۱۹۷۷ در جایگاه بالاترین مقام کلیسای کاتولیک قرار میگیرد و مبدل به مدافع سرسخت حقوق بشر، آشتی ملی و صدای بی صدایان و فقرا میشود، هم در کلام، هم در عمل. نه تسلیم حکومت میشود و نه از وظیفه شبانی خود در قبال مردم کوتاه میآید.
نه گفتن به حاکمان
مدت بسیار کوتاهی پس از انتصاب رومرو به عنوان اسقف اعظم، دوست نزدیکش و مدافع حقوق کشاورزان، کشیش گرانده همراه با دو نفر دیگر، از جمله یک کودک در یک خودرو، توسط نیروهای نظامی به قتل میرسند. این قتل شوکی بود به اسکار رومرو. وی اعلام میکند که دیگر هیچ حضوری در مراسم دولتی نخواهد داشت تااینکه این ترور مورد بررسی قرار گیرد. اسکار رومرو علیرغم مخالفت بخشی از کشیشان کاتولیک در مراسم تحلیف رئیسجمهور نظامی شرکت نمیکند و پیام آشکاری به حکومت، کلیسا و مردم میفرستد.
بایکوت کردن مراسم دولتی فقط گام نخست در مبارزه این رهبر مسیحی بود. وی از منبر کلیسا هم پیام انجیل را موعظه میکند، هم از وضعیت کلیسا در کشور میگوید. رومرو در کلیسا هم از وضعیت حقوق بشر در کشورش سخن می گوید و هم نام ناپدیدشدگان را میخواند.
این کشیش انقلابی همچنین دست به سازماندهی برای کمک به سرکوب شدگان فقرا و بی صدایان انجام میدهد.
جولین فیلوچوفسکی، مدیر بنیاد رومرو که مقرش در انگلستان هست، به ماده ۱۸ میگوید «در سه سالی که اسکار رومرو اسقف اعظم سان سالوادور بود، ارتش و نیروهای امنیتی و پلیس فقرای روستایی را که شروع به سازماندهی برای ایجاد تغییر در ساختارهای اقتصادی کرده بودند، به شدت ناعادلانه سرکوب کرد. آنها به آوارگان داخلی یا پناهندگان داخلی در داخل کشور خود تبدیل شدند.
رومرو به خانوادههای فراری، پیشنهاد داد که در املاک مختلف کلیسا مانند مدرسه اسقف نشین و تعدادی کلیسا اقامت داشته باشند… وی به عنوان صدایی برای بی صدایان، حامی روزنامهنگاریهایی بود که حقیقت را میجستند و میگفتند… ارتش از مواضع رومرو عصبانی بود. آنها او را مورد آزار و اذیت قرار دادند، همکارانش، کشیشان و فعالان غیر روحانی را کشتند و در نهایت او را ترور کردند – یعنی اعدامش کردند!»
رومرو در سخنرانیها و نوشتههایش بارها به عدالتخواهی پیامبران در عهد عتیق اشاره میکند. «نوشتههای اشعیا و عاموس واقعیتهای امروزی هستند، اشعیا و عاموس، صداهایی از قرن های دور نیستند که نوشتههایشان رافقط در زمان مراسم عبادتی بخوانیم. آنها واقعیتهای امروزی هستند.» سخنرانی اسکار رومرو در دانشگاه لوون بلژیک
رومرو در سخنرانیها و نوشتههایش بارها به عدالتخواهی پیامبران در عهد عتیق اشاره میکند. «نوشتههای اشعیا و عاموس واقعیتهای امروزی هستند، اشعیا و عاموس، صداهایی از قرن های دور نیستند که نوشتههایشان رافقط در زمان مراسم عبادتی بخوانیم. آنها واقعیتهای امروزی هستند.»
این بخشی از سخنان رومرو در سال ۱۹۸۰ در دانشگاه کاتولیک لوون بلژیک است. وی در همان سخنرانی به انجیل لوقا اشاره میکند که «وظیفه کلیسا مانند مسیح است تا فقیران را بشارت دهد.. بینایی را به نابینابینایان اعلام کند… گمشده را بجوید و نجات دهد.»
رومرو بهطور مرتب همچنین به تصمیمگیریها و بیانانت کنفرانس شورای دوم واتیکان، کنفرانس اسقفهای آمریکای لاتین در مدلین کلمبیا و کنفرانس پوبلو مکزیک، در مورد عدالتجویی و یاری رساندن به نیازمندان و بی صدایان اشاره میکند.
در کنفرانس مدلین در سال ۱۹۶۸، گفتمان «گزینه ترجیحی برای فقیران» مطرح میشود یا به عبارت دیگر در کنار فقیران بودن و از دیدگاه آنها به جامعه نگاه کردن.
سه سال بعد، گوستاوو گوتیرز، الهیات دان پرویی، که رابطه نزدیکی هم با رومرو داشت، کتاب معروف «الهیاتی برای آزادی» نوشت که در آن بحث و گفتمان کنفرانس مدلین را بسط میدهد. وی توضیح میدهد که زمانی از فقیران صحبت میکنیم منظور انسانهایی هستند که از حق و حقوق خود محروم هستند که این افراد میتوانند اقلیتها، زنان، کارگران و غیره باشند.
اسکار رومرو با اشاره به کنفرانسهای اسقفهای کاتولیک در مدلین و پوبلو و «گزینه ترجیحی برای فقیران» میگوید «فقیران برای اولین بار امید را در کلیسا یافتند و کلیسا نه تنها در جامعه مجسم شده تا امید به فقیران دهد بلکه از آنها دفاع میکند. اکثریت فقیران در کشور ما روزانه از طریق ساختارهای سیاسی و اقتصادی سرکوب میشوند.» برای رومرو مانند گوتیرز، برای از بین بردن فقر، فعالیتهای خیریه کافی نیست بلکه باید ساختاری را که موجب فقر میشود تغییر داد.
رومرو در سومین نامه شبانی در اوت ۱۹۷۸ با اشاره به کنفرانس مدلین و خشونت نهادینه شده که جوامع آمریکای لاتین در این مورد مینویسد «این نوع خشونت ناشی از وضعیت ناعادلانه است که اکثریت مردان زنان و کودکان در کشورمان از نیارهای اولیه زندگی محروم هستند… بهطور تاریخی ما به چنین شرایطی میرسیم که نهادهای تشکیل دهنده جامعه فقط برای نفع اقلیتی به وجود آمدهاست.»
وی در همان نامه تأکید میکند که «کلیسا در جهان است تا به بشریت خدمت کند. .. کلیسا در جهان است تا محبت رهاییبخش خداوند را که در مسیح آشکار شد به جهان به ارمغان بیاورد.»
اسقف اعظم می افراید که فقیران چالشی در آمریکای لاتین است که در مقابل کلیسا گذاشته شده و کلیسا نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
رهبر مسیحی عدالتخواه خواستار تغییرات در ساختار حکمفرما بر السالوادور است. وی میگوید «خطبههای من سیاسی نیست. طبیعتاً به سیاست ربط پیدا میکنند و به واقعیتی ملموس برای مردم، اما هدفشان این است که روشنگری کنند و به شما بگویند که خدا چه میخواهد.»
رومرو در موعظههایش از وضعیت کشور و ناپدیدشدگان و نقض حقوق بشر میگوید.
مایکل لی در این مورد به ماده ۱۸ میگوید «رومرو از آنجایی که در جامعه میان فقیران حضور داشت، به ملاقاتشان می رفت، سخنانشان را گوش می داد،و پیچیدگی فقر را به خوبی میدانست. امروزه، میتوان گفت که او دیدگاهی درهمتنیده یا اینترسکشنال داشت که تشخیص میداد چگونه اشکال مختلف ستم یا به حاشیه راندن به بی عدالتی کمک میکنند. همانطور که گوستاوو گوتیرز در مورد فقر گفتهاست، فقر «مرگ قبل از زمان خود است.»
اسقف اعظم کاتولیک السالوادور با صراحت میگوید «این اراده خدا نیست که برخی افراد همه چیز داشته باشند و برخی هیچ چیز.»
مسئله مهمی که در کنفرانس های اسقفهای کاتولیک امیرکای لاتین مطرح شده و رومرو به ان تأیید داشت و در نامه چهارم و آخرین نامه شبانی خود در مورد ان توضیح میدهد که احتیاج به تغییرات عمیق ساختاری است و مینویسد «موعظه و تشویق برای تغییر سریع برای تغییرات ساختاری در زندگی اجتماعی و سیاسی کشورمان کار دیگری است که کلیسا میتواند انجام دهد.»
- رومرو در سخنرانی در دانشگاه لوون تأکید میکند «هر کشیش و هر نهادی مورد حمله قرار نگرفتهاست. بخشی از کلیسا مورد حمله قرار گرفته و جفا دیده که خود را در کنار مردم قرار گرفته و از آنها پشتیبانی میکند. پشتیانانی که زندگی خود را فدا میسازند.»
«من به مرگ بدون رستاخیز ایمان ندارم»
رومرو بارها تهدید به مرگ میشود ولی تسلیم نمیشود و به همچنان از حقوق بشر و مردم ال سالوادور حکم میکند. وی تلاش میکند آشتی ملی بین حکومت و نیروهای چپ به وجود آورده و از تشدید خشونت جلوگیری کند.
وی در مقابل تهدید مرگ میگوید «به عنوان یک مسیحی من به مرگ بدون رستاخیز ایمان ندارم.»
اسکار رومرو که در زمان سرکوب و سانسور، موعظههای هفتگی اش از رادیو پخش میشد و حتی به جز کشور ال سالوادور در برخی از کشورهای دیگر مردم با علاقه به آن گوش می دادنُ د به جز پیام کتاب مقدس به وضعیت حقوق بشر در کشور میپردازد.
رومرو حتی به جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، نامه نوشته و از وی میخواهد ارتش این کشور را تا زمانی که ناقض حقوق بشر است، تحریم کند.
وی همچنین با شجاعت یک روز قبل از ترورش، از سربازان ارتش میخواهد مردم را نکشتند و از دستور فرماندهان سرپیچی کنند چراکه فرمان خداوند بالاتر است.
رومرو گروهی از وکلا را مأمور تحقیق و ثبت مستندات نقض حقوق بشر کرده بود. مدارکی که آنها جمع آوری کرده و به ثبت رسانده بودند، منبع موثق و معتبری برای تحقیقات سازمان ملل شد.
یک روز پس از این سخنان، در ۲۴ مارس ۱۹۸۰ رومرو در زمان مراسم مذهبی در سن ۶۲ سالگی ترور میشود.
رومرو نه کتابی نوشت و نه الهیات جدیدی وارد عرصه بحث مذهبی کرد. موعظه ها، چهار نامه شبانی. سخنرانیها و فعالیتهای حقوق بشری میراثی است که از وی باقی ماند.
مایکل لی که بارها به ال سالوادور سفر کرده، میگوید «زندگی، ایمان و حتی مرگ رومرو پادزهری برای دنیای بیتفاوت و بیمعنی است.»
مدیر بنیاد رومرو نیز در مورد تأثیر اسقف اعظم کاتولیکها میگوید «میراث رومرو چندگانه است. او در کنار گاندی و مارتین لوتر کینگ به عنوان نماد و الگوی یک پیامبر شجاع خشونت پرهیز میایستد که نه تنها فقرا را دوست داشت بلکه از فقرا در برابر قدرت ثروتمندان و دولت نظامی دفاع میکرد. او خدا را دوست داشت و فقرا را دوست داشت – و خدا را در بین فقرا دوست داشت که آنقدر به ما نشان میدهد که ما چهره عیسی مسیح مصلوب شده را در چهرههای رنج کشیده ستمدیدگان مییابیم. او نشان داد که میتوان ترکیبی زیبا از رویکردی عمیقاً دعایی به زندگی و در عین حال مدافع صریح عدالت اساسی برای ستمدیدگان و استثمارشدگان در جوامع و جهان ما وجود داشت. او صحبت کرد و او پیادهروی کرد! یک اسقف نمونه، یک مسیحی نمونه، و الگویی برای هر انسان دلسوز عمیقاً اخلاقی.»
مدت بسیار کوتاهی پس از مرگ رومرو، کشور وارد جنگ خونین دوازده ساله شد که هفتاد و پنج هزار کشته برجای گذاشت. در سال ۱۹۹۲ بالاخره حکومت و چپ گرایان با هم دیگر به توافق رسیدند. کمیته حقیتیاب سازمان ملل اعلام کرد که ۸۵ درصد قتلها را نظامیان و جوخههای مرگ وابسته انجام دادهاند و اسامی ارتشیانی که در ترور رومرو نقش داشتند اعلام کرد.
رومرو گروهی از وکلا را مأمور تحقیق و ثبت مستندات نقض حقوق بشر کرده بود. مدارکی که آنها جمع آوری کرده و به ثبت رسانده بودند، منبع موثق و معتبری برای تحقیقات سازمان ملل شد.
مسیحیان و کشیشان زیادی از جمله شش کشیش ژزوییت کاتولیک بعد از رومرو به دلیل پشتیبانی از بی صدایان کشته شندند.
در السالوادور، اسکار آرنولفو رومرو به عنوان یک قهرمان ملی و مدافع صلح و عدالت مورد احترام است. کلیسای کاتولیک وی را «قدیس حامی کلیسا» میخواند.
افراد و نهادهای بسیاری یاد این ایماندار مسیحی و فعال حقوق بشر را گرامی داشتند. اسقف اعظم خوزه گومز در آمریکا در توییتر یادآور شد که این مدافع سرسخت حقوق بشر برای ایمان مسیحی خود جان باخت و « اسکار رومرو بخاطر طریقی که جان باخت قدیس نیست، بلکه به دلیل طریقی که زندگی کرد.»
On this day, 43 years ago, St. Oscar Romero was martyred as he celebrated the Holy Eucharist. He died for his witness to the Christian faith. But he is not a saint because of the way he died. He is a saint because of the way he lived. pic.twitter.com/nXI4NVqBsY
— Abp. José H. Gomez (@ArchbishopGomez) March 24, 2023
فرد پطروسیان از همکاران ارشد ماده۱۸، روزنامهنگار، و پژوهشگر ایرانی ساکن اروپاست. وی از سال ۲۰۰۵ با «گلوبال ویسز»، پروژه دانشگاه هاروارد همکاری داشته است و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ نیز سردبیر ایران در این پروژه بود. وی همچنین به مدت ۹ سال سردبیر آنلاین «راديو فردا» در پراگ بوده است. مقالات و مصاحبههای پطروسیان در نشریات بینالمللی از جمله واشینگتن پست منتشر شده است. وی همچنین كتاب «امید، رأی و گلوله» را در مورد جنبش سبز ایران و رسانههای اجتماعی تدوین و به نگارش درآورده است.
0 Comments