عید پوریم و درسهای تاریخی آن برای امروز ما ایرانیان

توسط | 20 اسفند 1398 | مقاله و تحلیل

دیروز روز جهانی زن بود و تریبونهای مختلف رسانه‌ای ضمن ارج گذاشتن به حقوق و جایگاه زنان، به بزرگداشت زنانی پرداختند که نقشی برجسته و تاثیرگذار در تاریخ داشتند. 

یکی از شخصیت‌های بسیار تاثیرگزار در روایات کتاب‌مقدس، زنی یهودی است که روزگاری شهبانوی ایران شد. رویدادهای کتاب اِستِر در کتاب‌مقدس یهودیان و مسیحیان به سال ۴۶۰ قبل از میلاد و روزگار سلطنت خشایارشاه هخامنشی باز می‌گردد. وقایع این کتاب خاستگاه تاریخی یکی از اعیاد سالانۀ یهودیان، به نام عید پوریم است که از امروز ۹ مارس  آغاز شده و تا غروب فردا ادامه خواهد داشت.

مقبره‌‌ای که در همدان به شهبانو استر و پسرعمویش مُردِخای منتسب است، از زیارتگاه‌های مهم یهودیان ایران و جهان، و از آثار ثبت شدهٔ میراث فرهنگی ایران است. این مقبره در سالهای اخیر بارها با تهدید عوامل و طرفداران نظام اسلامی ایران روبرو شده است.

عید پوریم برای یهودیان مناسبتی شاد به شمار می‌رود. اما در روایت کتاب‌مقدس از ماجرای این جشن نکته‌ای هشدار دهنده نهفته است که نباید از آن غافل شد. تضاد نهفته در این روایت برای بسیاری از ما که به فردایی آزاد برای ایران امید داریم، و در راستای تحقق آن تلاش می‌کنیم روشنگر خواهد بود.

خلاصه روایت استر از این قرار است که خشاریارشاه، پس از برپایی ضیافتی بسیار مفصل، فرّ و شکوهِ شاهانۀ خویش را برای صاحب‌منصبان، فرماندهان، فرمانداران و نجیبزادگان ولایات تحت امرش به نمایش گذاشت. سپس در آخرین روز، وقتی «سرمستِ شراب بود»، در پی سرپیچی شهبانو وَشتی از درخواست نابه‌جای ملوکانه، خشمش برانگیخته شد و به همین آسانی شهبانو را از جایگاهش خلع کرد.  

در پرده بعدی ماجرا، که به شوهای تلوزیونی امروزه شبیه است، جستجو برای جایگزین وشتی از میان «دوشیزگان زیباروی» امپراطوری آغاز شد. در نهایت استر مورد پسند پادشاه واقع شد و در حالی به دربار راه یافت که پسرعمویش، مردخای او را نصیحت کرده بود که هویت یهودی خود را آشکار نکند. 

هامان، از صاحب‌منصبان عالی رتبهٔ دربار و وزیر اول پادشاه، که احساس می‌کرد خودداری مردخای از تکریم، تعظیم و دست بوسی وی، شأن و جایگاه والایش را خدشه‌‌دار کرده است، خشایارشاه را قانع ساخت تا  فرمانی صادر کرده و «همۀ یهودیان را در سرتاسر مملکت» از میان بردارد. استر از جایگاه خود به عنوان شهبانو استفاده می‌کند و به طرز هوشمندانه رأی پادشاه را علیه هامان و نقشه شوم او برمی‌گرداند. هامان بر همان چوبه دار که برای مردخای ساخته بود، اعدام شد. به درخواست استر، فرمان پادشاه برای نابودی یهودیان لغو شد و همدستان هامان مورد تعقیب و غضب بهودیان قرار گرفتند. شوکت و احترام از دست رفتهٔ هامان نیز نصیب مردخای شد. یهودیان در جشن پوریم با خواندن این داستان در کنیسه‌ها شکست یهودی‌ستیزی را جشن می‌گیرند. 

اما در روایت استر و مردخای این حقیقت تلخ نیز نهفته است که مقام و منصب در ایران آن روزگار – و حتی امروزه – ماندگار و تضمین شده نیست. سقوط زود هنگام هامان از جایگاه والایش نشان از بی‌ثباتی عمیق سیاسی است. در جامعه‌ای که اعتدال نادر و پادشاهانش دمدمی مزاج هستند، آیا امکان ظهور هامانی دیگر نیست؟

اغلب کسانی که روزی در حاکمیت ایران پس از انقلاب نقش و جایگاهی داشته‌اند، در یک پیچ تاریخی از جایگاه خود ساقط شده و مورد قهر و غضب معتمدین خود قرار گرفتند

مقصود فراستخواه‌ در زمینه‌کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی،  ضمن اشاره به این ویژگی اجتماعی می‌نویسد: 

با این که نوع نظام سیاسی در ایران سلطنتی و مادام العمری بوده… متوسط دوره حکومت هر یک از حکمرانان … از ناپایداری مزمن و نهادینه حکایت می کند… به طور تقریبی در نیمی از سلسله‌های حکم رانی دوره‌ی اسلامی، میانگین مدت دوام هر حکم‌ران کم ‌تر از ده سال بوده:  تقریبا معادل با زمان ریاست جمهوری بسیاری از دولت‌های غیرسلطنتی و دموکراتیک امروزی که اصل در آن‌ها گردش قدرت و انتخابات دوره‌ای است. 

(مقصود فراستخواه، ما ایرانیان، ص۱۳۰، نشر نی، تهران ۱۳۹۶)

مه‌یر سولاویچیک، نویسنده مقاله‌ای به همین مضمون در نیویورک تایمز از عموی بزرگ خود که یک معلم یهودی است چنین نقل می‌کند: «وقتی نخست وزیری  که تا دیروز از اعتماد کامل  شاه برخوردار بود، ناگهان محکوم به اعدام می‌شود، کدام انسان خردمند و روشن‌بینی می‌تواند به ما اطمینان دهد که همان تغییر مزاج غیرمنطقی، پوچ، و عصبی خود را تکرار نخواهد کرد؟»

داستان پوریم به ما یادآور می‌شود که حکومت‌ها و جامعه‌ای که تحت تأثیر، نفوذ یا فرمان چنین حکمرانانی است، می‌تواند در مدت زمانی کوتاه تغییر جهت داده و علیه اقشار آسیب‌پذیر خود دست به اقدامات هولناکی بزنند. 

متوسط دوره حکومت هر یک از حکمرانان … از ناپایداری مزمن و نهادینه حکایت می کند. (فراستخواه- ما ایرانیان)

رفتار انقلابیون سال ۵۷ در ایران با دیگر ایرانیانی که عقیده دینی، مشی سیاسی، و یا مکتب فکری متفاوت با قشر حاکم داشتند در این چشم‌انداز معنا می‌یابد. اغلب کسانی که روزی در حاکمیت نقش و جایگاهی عالی داشته‌اند، از جانشین رهبری گرفته، تا رؤسای جمهور و مسئولین ارشد نظام، در یک پیچ تاریخی از جایگاه خود ساقط شده و مورد قهر و غضب معتمدین خود قرار گرفته‌اند.

یهودیان ساکن آلمان روزگاری در کنار دیگر آلمانی‌ها همزیستی دوستانه‌ای داشتند، همانگونه که سنی‌ها، شیعیان، مسیحیان و یزیدیانِ سوریه و عراق در کنار یکدیگر چنین بودند. این جوامع تنش‌های گاه و بیگاهشان را مدیریت می‌کردند ولی سرنوشت اجتماعی خود را به یکدیگر گره خورده می‌دیدند و دوشادوش هم به دفاع از وطنشان علیه تهدیدات خارجی همت می‌گماشتند. اما یک روز باورهای دیگرستیزانه دوستانی را که در یک کلاس درس، یا در کوچه و بازار رویای پیشرفت، برابری، برادری، و آزادی را در سر می‌پرواندند به دشمنان هم بدل کردند. 

یادآوری سالانهٔ داستان پوریم، در آخرین بخش کتاب استر توصیه‌ای است که به تاکید بسیاری بر عهده یهودیان گذاشته شده است. آنها متعهد شدند که «این روزهای پوریم هرگز نمی‌بایست از میان یهودیان منسوخ شود و یا برگزاری آنها در میان نسل ایشان متوقف گردد.» هر چند مُردِخای و شهبانو اِستر این رسم را «با روزه‌داری و مرثیه‌خوانی» به جا آوردند که یادآور روزهای تلخ‌کامی و تیره روزی ایشان بود. 

پارادوکس یا تضاد نهفته در داستان استر، روی مثبت و پیام امیدوار کننده‌ای هم دارد. اگر چه این داستان روایت نامنی، بی ثباتی و غیرقابل اتکا بودن افراد و نهادهای بشری است، اما این نمایش دو بازیگر مهم و یک کارگردان پشت پرده هم دارد. 

کتاب استر تفاوت برجسته‌ای با دیگر کتاب‌های کتاب‌مقدس عبری دارد. در این روایت هیچ اشاره‌ای به خدا یافت نمی‌شود. رابی سولاویچیک آن را به نشانه‌ای تعبیر می‌کند از اینکه یهودیان هم عصر استر در دنیایی عاری از مکاشفه خاص خدا به سر می‌برند.  در بخش‌های دیگر کتاب‌مقدس مشارکت قوم خدا در سیاست، با هدایت انبیا همراه و ملهم از مکاشفه مستقیم خدا از طریق آنها بود. اما به اعتقاد رابی سولاویتچیک، «استر با این معما روبرو بود که همکیشانش چطور می‌توانند به عنوان یک اقلیت کوچک دینی بر بدخواهان و دشمنان خود پیروزی یابند وقتی خدا با ایشان سخن نمی‌گوید؟…»

بنابراین، استر را شاید بتوان بین زنان و مردان کتابمقدس اولین شخصیت سیاست‌مداری به شمار آورد که برخلاف شخصیت‌های برجستهٔ دیگر -همچون موسی، ایلیا، سموئیل و دبوره- بدون دریافت مکاشفه خاص یا هدایت مستقیم الهی عهده‌دار زمامداری امور شد. استر با اتکا به مکاشفهٔ عام، سنت دینی و ارزش‌های معنوی که در آن رشد یافته بود، در این عرصه گام  گذاشت و استعداد غریزی و تسلط خود بر هنر سیاست‌ورزی را به خدمت گرفت.  به این ترتیب پوریم نه تنها روایت شکننده بودن امنیت اجتماعی یک اقلیت است، بلکه یادآور حضور مسئولانه و شجاعت مثال زدنی زنی است که امنیت خود را برای نجات دیگران به خطر انداخت و برای مسئولیت اجتماعی خویش اولویت قائل شد.

زندان‌های ایران این روزها پذیرای زنانی است که برای آزادی، امنیت، و حقوق از دست رفتهٔ خود و دیگران روزهای تاریکی را می‌گذرانند و شاید معمای استر را با خود مرور می‌کنند که «چطور یک گروه کوچک از فعالان اجتماعی می‌توانند بر بدخواهان و دشمنان آزادی، برادری و برابری تفوق یابند وقتی به نظر می‌آید خدا هم با ایشان سخن نمی‌گوید؟»

داستان پوریم وجه مثبت دیگری نیز دارد. علیرغم عدم اشاره به خدا در کتاب استر، این کتاب در کانن کتاب‌مقدس یهودیان و مسیحیان جا گرفته است و به عنوان یک متن مکاشفه‌ای شناخته می‌شود. اگر چه به ظاهر نام و نشانی از خدا نیست، اما او به‌واقع کسی است که همچون کارگردان پشت پرده، همۀ وقایع را تحت حاکمیت خود دارد.

این مقاله برداشتی است از مقاله نوشته شده توسط مه‌یر سولاویچیک در روزنامه  نیویورک تایمز 

Meir Soloveichik, “Queen Esther, a Hero for Our Time”, the New York Times, March 9, 2020, Section A, Page 21. 

منصور برجی
دربارهٔ منصور برجی

منصور برجی بنیان‌گذار و مدیر سازمان ماده ۱۸ است که در زمینه دفاع از حقوق مسیحیان تحت آزار فعالیت می‌کند. وی سالها از مدرسین دانشکده الهیات مسیحی پارس بوده و در سازمان‌های مختلف بین‌المللی نیز مسؤلیتهای مدیریتی داشته است.

0 Comments

‫ارسال نظر و دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *