خشونت سه‌گانه حکومت علیه اقلیت‌های دینی

by | 31 مرداد 1401 | مقاله و تحلیل

زندان، تبعید، کتک خوردن، «نجس خوانده شدن»، محرومیت از تحصیل و کار، بخشی از خشونت تحمیل شده حکومت بر میلیون‌ها نفر شهروند ایرانی است که فقط به دلیل باور و عقیده ای متفاوت، از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی و انسانی محروم شده‌اند.

سازمان ملل مجمع عمومی سازمان ملل روز ۲۲ اوت را به عنوان روز جهانی یادبود «قربانیان خشونت دینی»، تعیین کرده‌است.

این نهاد جهانی با صدور قطعنامه در سال ۲۰۱۹، همچنین این روز را برای «مبارزه با جنایات ناشی از نفرت و آزار و اذیت بر اساس اعتقاد» اعلام کرده‌است.

در این قطعنامه به «ماده ۱۸» اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده که طبق ان، «هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان ودین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.»

ایران از امضاکنندگان این اعلامیه و میثاق جهانی حقوق سیاسی و اجتماعی است، ولی ۴۳ سال است که آن را نقض کرده، وبارها به دلیل خشونت علیه شهروندانش به دلیل باروشان، در سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری، محکوم شده‌است.

حکومت ایران از آغاز انقلاب اسلامی، خشونت سه‌گانه ای را بر میلیون‌ها شهروند ایرانی که متعلق به جامعه مذهبی و دینی در ایران هستند، تحمیل کرده‌است. اسلام گرایان فقط هدفشان هویت زدایی از میلیون‌ها ایرانی نبوده، بلکه با مصادره اموالی که متعلق به نهادهای دینی و با افراد بوده، دست به ثروت اندوزی زدند. اگرچه اقلیت‌های دینی مانند بهاییان، نوکیشان مسیحی، مندانیان و پیروان دین یارسان، که در قانون اساسی حکومت به رسمیت شناخته نشده، متحمل بیشترین فشار شده‌اند، اقلیت‌های دینی به رسمیت شناخته شده، و حتی مسلمانان سنی و دراویش که شیعه دوازده امامی هستند، هدف خشونت حکومت دینی ایران شده‌اند.

کشتند و تصاحب کردند: از همان روزهای اول انقلاب  اقلیت‌های دینی و مذهبی، از جمله مسیحیان به ویژه نوکیشان مسیحی مورد هدف خشونت فیزیکی و مستقیم اسلام گرایان حاکم قرار گرفتند. ارسطو سیاح، کشیش کلیسای اسقفی را در شیراز سر بریدند، اموال متعلق به کلیسا از جمله خانه اسقف و دو بیمارستان در شیراز و اصفهان را تصاحب کردند.

اسقف دهقانی تفتی که بهرام، پسر آکسفورد تحصیل کرده اش، قربانی اسلام گرایان در تهران شد، می نویسد تحت فشار شدید بوده که حساب های کارکنان و متعلق به کلیسا را در دسترس اسلام گرایان حاکم بگذارد. وی در کتاب «مشکل عشق» می نویسد که پسرش را درواقع «حکومت به گروگان» گرفته بود و یکی از اولین دستورهایی عوامل حکومت پس از مصادره بیمارستان در اصفهان، صادر کردند، «منع خرید از زن یهودی بود که سال ها شیر بیمارستان را تأمین می کرد.»

حکومت، از یکسو خون ریخت و از سوی دیگر از طریق بنیاد مستضغفان و کمیته امداد امام، دست به تسخیر اموال زد. حبیب‌الله القانیان، رئیس انجمن یهودیان ایران، کارافرین معروف را با اتهاماتی از جمله جاسوسی، اعدام، و اموالش از جمله ساختمان پلاسکو،را مصادره کرد.

حکومت، حدود ۲۰۰ شهروند بهایی را اعدام یا یه قتل رساند، اموالشان را تصاحب کرد و حتی به قبرستانهایشان رحم نکرد. محل عبادت دراویش نیز بارها تخریب شده و اعضای آن،دهه ها است که مورد سرکوب شدید قرار گرفته اند.

حمله و تسخیر و آزار جمهوری اسلامی، پس از ۴۳ سال ادامه دارد. تسخیر باغ شارون متعلق به کلیسای جماعت ربانی در کرج، و زمین های روستاییان بهایی در ده ایول و ده روشنکوه، فقط چند نمونه اخیر است که در رسانه ها منتشر شده است.

حکومت در اعمال خشونت و اذیت و آزار روحی و جسمی، حد و مرزی نمی شناسد، به روستاییان بهایی در ده ایول در مازندران،مدتی پیش از تسخیر زمین و خانه‌شان دستور داده شده بود که حتی «گاوهای متعلق به بهاییان از گاوهای متعلق به مسلمانان جدا شوند.»

در کنار خشونت فیزیکی، نفرت پراکنی علیه اقلیت‌ها، از سال ۱۳۵۷ تا امروز ادامه دارد. بهاییان، «فرقه ضاله» خوانده می‌شوند و بسیاری از نوکیشان مسیحی که بازداشت می‌شوند، «تبشیری صهیونیستی».

دگرباروی جرم میشود و دگرباور، مجرم: میلیون ها شهروند ایرانی فقط به دلیل باوروعقیده از ابتدایی ترین حقوق شهروندی و انسانی محروم می شوند. درواقع ما به دلیل ساختار و قوانین جمهوری اسلامی، با آپارتاید دینی در ایران سروکار داریم.

اقلیت های به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی زرتشتیان، یهودیان، ارمنی ها وآشوری ها، با تبعیض شدید روبرو هستند، از اشتغال تا وراثت و شهادت در دادگاه. به عبارت دیگر، حکومت، محدودیت و «تحریم اقتصادی» بر این شهروندان تحمیل کرده است، ولی این خشونت ساختاری و قانونی، میلیون ها نفر از جمله نوکیشان مسیحی؛ بهاییان و پیروان دین یارسان را که در قانون اساسی ایران جایی ندارند، را مبدل به ناشهروند یا اشباح کرده است.

آنها اصلاً برای حکومت، وجود ندارند تا چه برسد حق و حقوقی به آنها تعلق گیرد. همین اواخر روستاییان از ده ابا و اجدادی خود در روشنکوه بیرون رانده شده و خانه شات تخریب شد. جرمشان بهایی بودن بود. دگرباوری و دگرباور و دگر اندیش دینی بودن برای حکومت یا جایی ندارد یا فقط در چارچوب تعیین شده از سوی رزیم جا میگیرد تا درصورت زیرپا گذاشتن خطوط قرمز مجازات شود.

اخیراً ژوزف شهبازیان وآشاوان آودیان، دو شهروند ارمنی برای دعا و کتاب مقدس خوانی با نوکیشان مسیحی به ده سال زندان محکوم شدند.

این درحالی است که حکومت ایران بارها ادعا کرده که ارمنی ها مانند دیگر اقلیت های رسمی از همه حق و حقوق برای برگزاری مراسم دینی، بهره‌مند هستند.

در بسیاری از موارد حتی حکومت قانون نانوشته برای آزار اقلیت های دینی و مذهبی دارد و به بهانه های مختلف، آنها را از تحصیل محروم می کند. همین اواخر دهها شهروند بهایی از تحصیل در دانشگاه محروم شدند.

در این رابطه پیشتر، ماری محمدی، زندانی سابق عقیدتی که به دلیل گرویدن به مسیحیت از کار و تحصیل محروم شده بود، به «ماده ۱۸» گفته بود «حکومت از تحصیل به عنوان ابرازی برای افزایش فشاربر اقلیت های دینی استفاده می کند.»

به عبارت دیگر، وجود شما به عنوان یک دگرباور، موضوعی امنیتی برای حکومت است،و شهروند مجرم و محکوم.

 کی نجس هست، کی نجس نیست: انسان زدایی از افراد متعلق به جامعه اقلیت های دینی و مذهبی، در بحث های دینی که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند،در موراد متعددی نماین می شود،از جمله  زمانی که از مرجع تقلیدی از جمله رهبر حکومت در مورد نجس بودن یا نبودن اقلیتی پرسش می شود. به عبارت دیگر انسان بودن یا انسان به اصطلاح قابل معاشرت بودن میلیون ها ایرانی، بستگی به نظر فلان آخوند دارد.

بهاییان، بارها از سوی مقامات و رهبران مذهبی در جمهوری اسلامی، «نجس» خوانده شدند، نوکیشان مسیحی نیز در بازحویی ها و دادگاه با چنین توهین هایی روبرو بودند.

خشونت فرهنگی* علیه اقلیت ها،و انسان زدایی انها، راه را برای خشونت فیزیکی و ساختاری هموار می کند.

این خشونت در مدارس هم ادامه دارد. سعید پیوندی، استاد جامعه‌شناسی در فرانسه در این رابطه می گوید «نظام آموزشی نوعی تحقیر و رنج دائمی را به بخش‌هایی از نسل جوان تحمیل می‌کند. این تحقیر و طبقه‌بندی تبعیض آمیز ادیان و یا ممنوع کردن آئین بهائیت و نیز بی‌دینی فقط در مدرسه نمی‌ماند و روح جامعه رامسموم می‌کند. چرا که برابری انسان‌ها و شهروندی را ناممکن می‌سازد.»

کودکان نوکیش مسیحی مجبور به حضور در کلاس های قران و تعلیمات اسلامی شده اند. یوسف ندرخانی، رهبر کلیسای خانگی، رشت که سال ها به دلیل باور دینی در زندان بسر می برد، در اعتراض به چنین اجباری دست به اعتصاب غذا زد.

تسلیم گزینه نیست: ۴۳ سال سرکوب و خشونت سه‌گانه فیزیکی، ساختاری و فرهنگی، علیه افراد متعلق به اقلیت های دینی و مذهبی نتوانسته آنها را تسلیم کرده و منجر به هویت زدایی آنها شود.

تشکیل گروه‌های فرهنگی ویژه تنبور نوازی، کلام خوانی‌های دسته جمعی، از سوی باورمندان یارسان، دانشگاه مجازی بهاییان و تشکیل کلیساهای خانگی، از جمله فعالیت های مقاومتی اقلیت های دینی بوده است. آنها همچنین در این راه دست به نوشتن نامه های سرگشاده، انتشار فیلم و یا راه اندازی کمپینی مانند «کلیسا حق همه مسیحیان» زده اند.

آین باورمندان حتی در زندان هم با اعتصاب غذا، نوشتن نامه و مهمتر از همه «نه» گفتن به فشار و خشونت حکومت برای تواب سازی و انکار هویتشان ادامه می دهند. ناصر نورد گل تپه، نوکیش زندانی، از جمله زندانیان دگرباوری است برای نه گفتن به حکومت، با داشتن تمامی شرایط همچنان در زندان است تا «اثر بازدارندگی بردیگران» داشته باشد.

در این میان، بسیاری از افرادی که به اصطلاح متعلق به اقلیت های دینی و مذهبی نیستند، دست به حمایت از این شهروندان و حقوق بشری آنها زده اند.

اخیراً حمله به روستای روشنکوه، موجب حمایت گروهی از شهروندان ایرانی از جمله روزنامه نگاران، هنرمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی از این شهروندان بهاییان شد. پیشتر ۱۲۰ وکیل و مددکار و فعال حقوق کودکان، به شدت به دستور قاضی برای جدایی لیدیا دو ساله از پدرو مادر مسیحی اش که سرپرستیش را برعهده داشتند، اعتراض کردند.

خشونت و تبعیض حکومت اسلامی که از هویت های متفاوت وحشت دارد، با پروپاگاندا و خشونت فرهنگی خود ۴۳ سال سعی کرده تا شهروندان را به خودی و غیرخودی تقسیم کند. شهروندان متعلق به جامعه اقلیت‌های دینی و مذهبی بارها با فعالیت هایشان نشان داده اند برای خیر عمومی همه ایرانیان می کوشند: از درخواست محمد شریفی‌مقدم، درویش گنابادی زندانی برای فرستادن کتاب برای بهبود وضع همه زندانیان تا جمع آوری پول بهاییان ده ایول برای ساخت مدرسه برای روستا و کمک و توزیع بسته های غذایی نوکیشان مسیحی کلیساهای خانگی به نیازمندان در دوره کرونا.

اقلیت‌های دینی و مذهبی فقط قربانی خشونت حکومت نیستند، آنها با خلاقیت و مقاومت صلح آمیز خود به همه جامعه ایران نشان داده اند که می شود هم رنگ جماعت، به دلیل منافع و یا از ترس نشد، وبرای ارزش ها و حفظ هویت، هزینه داد.

*خشونت فرهنگی در کنار خشونت ساختاری،واژه هایی هستند که یوهان گالتونگ،نظریه پرداز نروژی و پدر مطالعات صلح برای نخستین بار مطرح کرد.

دربارهٔ فرد پطروسیان

فرد پطروسیان از همکاران ارشد ماده۱۸، روزنامه‌نگار، و پژوهشگر ایرانی ساکن اروپاست. وی از سال ۲۰۰۵ با «گلوبال ویسز»، پروژه دانشگاه هاروارد همکاری داشته است و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ نیز سردبیر ایران در این پروژه بود. وی همچنین به مدت ۹ سال سردبیر آنلاین «راديو فردا» در پراگ بوده است. مقالات و مصاحبه‌های پطروسیان در نشریات بین‌المللی از جمله واشینگتن پست منتشر شده است. وی همچنین كتاب «امید، رأی و گلوله» را در مورد جنبش سبز ایران و رسانه‌های اجتماعی تدوین و به نگارش درآورده است.

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

[learndash_login]